صدا و سيماي جمهوري اسلامي
از جمله انتظارات شهروندان ساكن در كشور ايران و آن سوي آبها؛ گاهي از رسالت و شرح وظايف رسانهي مليمان – ص.و.س.ج.الف – ميباشد كه به جرأت ميتوان گفت كه تا كنون، در حد رضايت اكثريت قريب به اتفاق تودهي ايران؛ نبوده است و ظهور، زايش و آمار شبكههاي ماهوارهاي بيگانگان؛ دليل آشكار سهلانگاريهاي مسئول و گردانندگان ص. و سيماي ميهنمان ميباشد كه در اين راستا، گفتهاند: هفت شهر عشق را عطار گشت و ما هنوز اندر خم يك كوچهايم كه ما پاي را فراتر نهاده و ميگوييم: … اندر خم پس كوچهايم! آري، حقيقت و گل سرخ، هر دو، خار دارند.
در حين پخش هر نوع برنامهاي اعم در صدا، يا سيماي جمهوري اسلامي ايران؛ روابط عمومي اين ارگان حياتي؛ به صورت زيرنويسي در جعبهي جادويي يا گفتاري در راديو؛ از مخاطبين خود ميخواهد كه هر نوع انتقاد، پيشنهاد اصلاحي، نقطه نظر و ديدگاهي در مورد ص.و.س خود دارند؛ به شمارههاي… – عمدتاً 162 – مخابره كنند! نظير همينگونه تقاضا؛ در كشورهاي داراي حكومت فدرال – مانند آلمان – متداول ميباشد.
با اين تفاوت فاحش، كه اگر برقراري ارتباط شماي نوعي، با دويچه وِلِه؛ ZDF يا كانال يك آلمان، به صورت مكتوب، انجام گيرد؛ صد در صد، به شما پاسخ مكتوب ميدهند! عكس اين نوع عكسالعمل، در ارگانهاي دولتي ما، اعمال ميشود. براي مثال، اينجانب در مقام دفاع از حقوق احتمالي يك هموطن معلول قطع نخاعي، كه مادرش كارمند بهزييتي بود و در حادثهي رانندگي بدرود حيات گفته بود و ما ميخواستيم از حقوق مستمري آن مرحومه، براي اين فرد معلول، بهرهمند گرديم_ پس از نامه نگاريهاي پر شمار و بارها مراجعه به ادارهي مركزي سازمان تأمين اجتماعي تهران؛ بانويي از كارمندان دايرهي «دبيرخانه» اظهار داشت: حقوق مستمري، به آقاي علي صفري راد؛ تعلق نميگيرد!مطالبهي پاسخ مكتوب كرديم.
با صوتي رسا و صريح، اظهار داشت: … ما موظف به ارايهي پاسخ مكتوب نيستم! در اينجا و به رغم وجود خيل كارمند دفتري در صدا و سيما؛ سهل انگاري و بي توجهي ارگان هاي دولتي نسبت به حق مسلم و حقوق حقهي قشر معترض، پيشنهاد دهنده يا شاكي؛ به منصّه ظهور ميرسد، به طوري كه با صراحت ميتوان گفت: صدا و سيماي ايرانمان، كارنامهي درخشاني ندارد.
اكنون ميخواهيم نه زير عنوان فردي بي تفاوت، بلكه در قالب هموطني كهنسال و دلسوز، از تلاشگران در صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران؛ درخواست كنيم كه معطوف به شرح وظايف و رسالتهايي كه دارد؛ با بهره برداري از كليه عوامل انساني و مالي خود؛ در راهاندازي دو نهضت حياتي؛ نخست: مبارزهي بي امان و طولاني مدت با استعمال دخانيات – از هر نوعي – طبعاً با برشمردن مضرات پر شمار آن و اعلام آمار مرگ و ميرهاي ناشي از مصرف مواد دخاني سعي كافي و وافي مبذول فرمايند.
سپس خطاب به دانش آموزان سراسر ميهنمان، به صورت مستمر بگويند و حتماً تصوير كلاسهاي درس كشور ژاپن را؛ در حالي كه دانش آموزان در حال رُفت و روب و نظافت كردن كلاس درس خود هستند؛ را به نمايش بگذارند و از بچههاي بزرگ… هم بخواهند كه در بوستانها، پاركها، جنگلها، حاشيهي درياي مازندران و خليج فارس، در دامن طبيعت – كوهستانها و معابر عمومي؛ زباله نياندازند!
باورم كنيد وقتي كه تلويزيونهاي ماهوارهاي خارج از كشور؛ انبوه زبالههاي ساحل درياي خزر و رود پس آبها – فاضلاب – به دريا را، به نمايش ميگذارند؛ احساس شرمساري ميكنم!…