
اصل بر آن است که در آموزش کنشهای رفتاری و اخلاقی به کوچکترها، از بزرگان یاد میکنند و آنگاه که شاهد رفتار یا عملکرد شایسته و پسندیده یا ناپسندی از فردی باشیم چگونگیهای اخلاقی و رفتاری خانواده یا اولیاء وی را مثال میآوریم. حتی آموزگاران منشهای اخلاقی، از آغاز پایهگذاری این مکاتب در انسانها از هزاران سال قبل، میلیونها بار تذکر دادهاند که عملکردهای رفتاری بزرگان الگوی کوچکتران است. این تمثیل از بهر آن آورده شده تا سران حکومت بدانند که مردم به روشها و رفتارهای آنها نگاه و الگوبرداری میکنند و هر حرکت آنها میتواند هزاران بار در جامعه تکرار شده و پژواک داشته باشد.
روزنامه اطلاعات در شماره مورخه 8/4/1400 خبر از تشکیل اگر چه دیرهنگام نخستین کارگروه ملی برنامه ترویج فرهنگ مصرف بهینه اب داد که با حضور نمایندگان 11 وزارتخانه و مسئولان 18 سازمان اجرایی و حاکمیتی، بر پا شده بود داد. بنا بر آنچه در گزارش خبرنگار آن روزنامه آمده بود، سیدعباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس شورای فرهنگ عمومی کشور مسئول و بانی این نشست بوده است.
وی ضمن بیان روایات و احادیث در کرامت آّب، هر آنچه را گفت اما یک فرار رو به جلو آشکار بود. صالحی در اظهارات خود اشاره کرد که یک سند جامع و «خوب» در حوزه آب و فرهنگ کشور تهیه گردیده که دو هدف اصلی را دنبال میکند. اول ارتقاء «سواد آب » و شاید هم سواد «آبکی آب» و دوم احساس مسئولیت همگانی به عنوان یک چشم انداز که البته زمان «چشم انداز» این سند نیز مشخص نبود.
وی اشاره کرد که :«ـمردم باید احساس کنند که نسبت به قضیه آب مسئولیت دارند»، لکن نگفت که آیا مسئولان و دولتمردان هم در قضیه آب مسئولیتهایی دارند یا نه! چرا که تاکنون پاسخگوی مسئولیت دولتمردان، مردم بودهاند و طی این چهار دهه، «توپ» در زمین آنها در گردش بوده است.
رضا اردکانیان وزیر نیرو نیز در این نشست بر « لزوم اصلاح تنظیمات ذهنی افراد در مصرف آب» اشاره کرد اما او نیز نگفت که آیا مسئولان هم باید تنظیمات ذهنی خود را در مصرف آب «اصلاح» کنند یا نه!
در این گردهمایی، دیگران نیز توضیح واضحاتی ارایه کردند که دیگر به مطالبی بسیار تکراری و نخ نما تبدیل شدهاند و قطعا تشکیل چنین کارگروهی در روزهای آخر عمر دولت دوازدهم که با شعارهای محیط زیستی بر سر کار آمد و هشت سال هیچ کاری در جهت حفظ محیط زیست انجام نداد، کاری تبلیغاتی و تظاهر به مسئولیت داشت و در این آخرین روزها سعی داشت بار خطاها و بیتدبیریهای خود را سبک کند.
با تکیه بر دستور کار این کارگروه که «ترویج فرهنگ مصرف بهینه آب» بود به چند نکته اشاره میشود:
1- از کل حدود یکصد میلیارد مترمکعب آب مصرفی در کشور(اندکی بیشتر یا کمتر) فقط 6 درصد آن مربوط به مصارف خانگی است. یعنی به طور سرانه 71 مترمکعب در سال سهم هر ایرانی میشود، که اگر چه آحاد جامعه بیش و کم سعی در مصرف بهینه آن دارند(به علت گرانی) تذکر دادن آن چندان جای ایراد و اشکال ندارد، اما باید در مورد فرهنگ مصرف آن 94 درصد باقیمانده نیز تعیین تکلیف شود که آیا در مصرف آن مقدار حداکثر نیز فرهنگسازی شد یا نه! و آنهایی که گلوگاه آن 94 درصد را دست دارند خود را موظف به رعایت آن فرهنگ مورد اشاره وزیر نیرو دانستهاند یا چشمها را بستهاند.
2- مدیرانی که آن همه مصیبت بر سر اندک آبهای کشور در آوردهاند باید بدانند که از صدها سال قبل مردم این سرزمین خشک و کمباران، به درازای فاصله بین کره زمین تا ماه، قنات حفر کردند.
چرا که آنها «سواد آب» داشتند و میدانستند که آب را باید در زیرزمین نگه دارند نه این که در کشوری که سالانه 10 درصد از میزان بارندگی سالیانهاش کم میشود، آنقدر سد بسازیم تا 25 میلیارد متر مکعب آب تبخیر، 20 درصد کاهش روان آب و 20 درصد کاهش در تغذیه آبهای زیرزمینی داشته باشیم و آنقدر بیمحابا تحت شعارهایی کور و بی محتوا آبها را از روی زمین بیرون بکشیم که بنا بر گفته منابع مسئول، 29 استان از 31 استان کشور در حال فرونشست یا به بیانی دیگر کشور ایران در حال فرو رفتن به داخل زمین باشد!
سد ناندار
کمیسیون جهانی سدسازی(WCD) در اعلامیهای اشتباهات بحران آفرین در سدسازی ایران را که هنوز «مافیای سدسازی» بر ادامه آنها اصرار دارد این گونه جدولبندی کرده است:
1- انتخاب رودخانه اشتباه، یعنی بر روی بسیاری از رودخانهها نبایست سدی ساخته میشد، اما چون برای عدهای «نان» داشت، به چنین اصلی توجه نشد اندک آبها نیز به هدر رفتند.
2- بی توجهی به تغییرات زیست محیطی و انسانی به وجود آمده در پائین دست سدها که نشان داده که تاکنون فاجعهبار بوده است.
3- غفلت از محیط زیست و از بین بردن زنجیره غذایی موجودات آبزی و حیوانات اطراف رودخانه و مرگ آنها که دلیل آن قطع پهنه زیستی این جانوران بوده است.
4- سیاستها و محاسبات اقتصادی اشتباه که نمونه بارز آن را در سد گتوند میتوان مشاهده کرد.
5- سوء مدیریت (که البته در تمام سطوح کشور نهادینه شده است) و تصمیمات خود سرانه در پیشبینی اثرات منفی در ساخت سد. حال باید پرسید چه کسی نیاز به «سواد آب» دارد؟ مردم یا پشت میزنشینانی که به آحاد جامعه نگاه ارباب و رعیتی دارند و خود را جامع العلوم تصور میکنند.
تا قبل از سال 57 منحصرا 15 سد در کشور وجود داشت که بر اساس کارشناسیهای مستمر و درک ضرورتها ساخته شده بودند، اما در حال حاضر تعداد سدها سر از صدها واحد در آورده که بسیاری از آنها آسیب زننده و مضر و به دور از اهداف تعریف شده هستند. با وجود آن که در حال حاضر بیش از نیمی از مخازن سدها خالی از آب است، اما حکومت در نظر دارد تا 113 سد دیگر بسازد که البته نمیتوان آن را با نقش مافیای سدسازی بی ارتباط دانست.
سدهایی که در این سالها ساخته شدهاند آسیبهای جبرانناپذیری به محیط زیست وارد کرده و با به زیر آب بردن پهنههای وسیعی از جنگل ها و مراتع که دیگر جایگزینی نخواهند داشت، صدها روستا را نابود و روستائیان را که طی نسلهای متمادی در آن مناطق زندگی کرده بودند، نهایتا به حاشینهنشینان شهرها و دستفروشهای فقیر تبدیل کردند و در ازاء خسارات وارده بر آنها بهای چندانی پرداخت نشد.
نویسندگان سند«سواد آب» باید از آنهایی که موجب خشکاندن دریاچه ارومیه، هورالعظیم،تالاب شادگان، دریاچه پریشان، تالاب گاوخونی، دریاچه هامون و نیمی از تالابها و دریاچههای کشور شدهاند در مورد «سواد آب» پرسشهائی را مطرح کنند.
تنظیمکنندگان این سند باید از آنهایی که ذخایر آب زیرزمینی هزار ساله را طی فقط 30 سال به تاراج دادند و موجب فرونشست بیش از نیمی از دشتهای کشور شدهاند، بپرسند که چرا چنین فجایعی را در این سرزمین خشک و کم باران مرتکب شدند، چرا بعضی فکر میکنند با نوشتن چند صفحه انشاء ظلمی را که بر این آب و خاک روا داشتهاند، رفع خواهد شد.
آنها باید بگویند کدام «سواد آب» رودخانه کارون را که در آن کشتیرانی میشد و لنجها تا شهرستان شوشتر کالا حمل و نقل میکردند به فاضلابی تبدیل کرد و زایندهرود را میدان بازی فوتبال کودکان نمود. باید بگویند چه کسانی آب شرب و کشاورزی را راهی قم، کاشان، اصفهان، یزد و… کرد تا در بیآبترین مناطق، کارخانههای فولادسازی بر پا کنند و برای تولید یک کیلو فولاد 1250 لیتر آب حیات را نابود کنند و فخر مباهات نمایند.
هر چه باشد، لازم است تا مسئولان آب کشور اندکی «سواد آب» هر چند «آبکی» داشته باشند. حال وزیر نیرو به تدوین سند یا بهتر بگوئیم انشای دیگری اشاره میکند وی در کنفرانس وزارت محیط زیست، حفاظت از طبیعت و ایمنی نیروگاه هستهای(BMUB) حضور داشته گفت: با این برنامه که منجر به تعادل بخشی و جلوگیری از افت بیشتر آبخوانها میشود، گام بلندی در چارچوب ارتقاء پایداری منابع آب زیرزمینی ایران برداشته خواهد شد.
باید از جناب وزیر پرسید شما از «ارتقاء پایداری کدام منابع آب» حرف میزنید. منابع آبی که عمق برداشت آنها از 50 متر به 350 متر رسیده است. ایشان نوید تشکیل «کارگروه ملی سازگار با کمآبی» را به گاومیشهای در حال مرگ ساکنان هورالعظیم و باغداران و کشاورزان اصفهانی و کرمانی و سیستانی دادهاند. بسیار مبارک است و تمام قد از ایشان در نابود کردن منابع آب کشور قدردانی میشود.
مجریان سرزمینهای سوخته
آنهایی که تئوری«سرزمینهای سوخته» را به اجرا در آوردهاند باید بدانند که هیچ راه برگشتی وجود ندارد. تا 20 سال آینده بسیاری از شهرهای مناطق جنوبی و مرکزی کشور غیرقابل سکونت خواهند شد و آن زمان دیگر هیچ سند و دستورالعمل و قانونی چاره کار نخواهد بود.