زنان، بخشي از هويت و پايگاه اجتماعي مردان سياسي
هفتهی پیش با ورود همسر دکتر محمد جواد ظریف به همراه هیئت دیپلماتیک کشورمان به محل مذاکرات ایران با پنج قدرت بزرگ دنیا بی اختیار به یاد حضور زنان در پشت پردهی سیاست ایران در تاریخ افتادم.
با نگاهی سطحی از بیرون مرزهای ایران به داخل کشورمان این برداشت آشکار میشود که هویت اجتماعی ایران و تصمیمگیران سیاستهای داخلی و خارجی كشورمان مردان بودهاند و هویت دینی و فرهنگی این مردمان چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام کاملاً مردانه بوده؛ البته بعد از انقلاب مشروطه برای به روز كردن ظواهر تجدد گاهي برخی از زنها را در پستهایی گماردهاند اما چیزی که هست، ایشان نیز در اصل دکوری برای نشان دادن برابری زنان و مردان در ایران بودهاند!
ولي در اینجا نکتهای نهفته و آن مورد این است که آیا ما، مدل خاصی از حضور زنان در سیاست داریم یا هر جامعهای مدل خودش را برای حضور زنان دارا میباشد؟ و احتمالاً این مدل خاص حضور زنان در سیاست و جامعه، همان مدل غربی است و در جامعهی شرقی با تاریخ و فرهنگ و تمدن خاص خودش همان مدل از حضور زنان باید اعمال شود تا بگوییم زنان هم در عرصهی سیاسی جامعهی شرقی حضور دارند!؟
اساساً بیائیم بیاندیشیم تا پیش از رشد فرهنگی غرب پس از گذر از قرون سیاه وسطی، زن شرقی و علیالخصوص زن ایرانی در سیاست حضور داشته است یا خیر؟
با نگاهی گذرا به تاریخ ایران از دوران باستان تا به امروز در مورد نقش زنان در سیاست ایران و به چگونگی حضور زنان ایرانی در عرصهی سیاست بهتر پی میبریم.
1. دوران باستان
در تورق صفحات پر حجم تاریخ ایران حتی در دور دستان میبینیم زن ایرانی بیش از هر زنی در هر ملتی در سیاستهای ایران نقش فعال داشته است برای این مدعی نگاه میکنیم به دوردستترین زمان تاریخی مکتوب ایران یعنی دوران شاهنشاهی هخامنشی تا به نقش زن ایرانی در سیاستهای ایران در دو هزار و پانصد سال پیش پی ببریم:
“مطالعهی همه جانبهی تاریخ هخامنشی نشان میدهد که زنان دربار هخامنشی مخصوصاً مادر و همسر شاه، بیش از همه هنگامی که منافع دودمان شاهنشاهی مورد خطر قرار ميگرفته از نفوذ و قدرت خود استفاده میکردند و بیشتر نقش میانجیگری داشتند؛ چنان که در هنگام توطئهی کوروش کوچک برای نابود کردن برادرش اردشیر دوم، مادرش پروشات با استفاده از نفوذ خود کوروش کوچک را از مرگ رهایی بخشید.
در دورهی هخامنشیان زنان دودمان شاهی و زنان اشراف در جشنها و مهمانیهای دربار حضور مییافتند، این رخدادها در قیاس با دیگر دول غربی که سرآمدش یونانیان بودند کاری بینظیر و بیهمتا بود برای مثال در یونان (هم روزگار هخامنشی) جشنها و رویدادهای مهم اجتماعی برقرار میگشت اما تنها این مراسم از آن مردان بود و زنان هیچ گاه نمیتوانستند در آنها راه پیدا نمایند؛ زنان در دورهی هخامنشی حتی در سفرهای جنگی پادشاه همراه میگشتند و در حقیقت بخشی از هویت و پایگاه اجتماعی شاه بودند؛ البته سفرهای زنان هخامنشی همواره با شاه نبود و گهگاه جداگانه انجام میگرفت و همراه وظیفهای رسمی بود، چنانکه “آمی تیس” دختر خشایارشا و “آمستریس” به سوریه رفتند تا همسرش را که در کارزار رویارویی با اردشیر اول شاهنشاه هخامنشی بود به دوستی و صلح با شاهنشاه فرا بخوانند.
نخستين شاه زن ايراني
در دوران ساسانیان اولین زن در تاریخ ایران به مقام شاهنشاهی میرسد، بعد از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال ۶۲۸ م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسروپرویز پوراندخت به تخت سلطنت نشست.
تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از ۱۵۰ سال نمیرسد، اما «پوران دخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی ۱۴۰۰ سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد و در نامهای خطاب به سپاهیانش، خود را در زمرهی اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قلمداد نمود:
” این پادشاهی را نه به کشتن و قتل دیگران میتوان نگاه داشت و نه با سپاه و قدرت لشگریان، تنها با عدل و داد است که می توان به اداره امور پرداخت و با انصاف، آن را پایدار کرد. پادشاه دادگر میتواند ملک را محافظت کرده و نگاه دارد و فرقی میان زن یا مرد بودن او نیست، پس امید دارم از من چنان عدالت و دادگستری و انصاف ببینید که هیچ کس تاکنون ندیده باشد. “
2. دوران پس از اسلام
یکی از مهمترین عرصههای فعالیت زنان صفوی به ویژه زنان درباری و صاحب نفوذ، عرصهی سیاسی بود. بیشک حرمسرا یکی از عوامل تأثیرگذار در سیاست آن عصر به شمار میرفت.
میتوان این گونه گفت که زنان در طول تاریخ ایران به لحاظ منزلت فردی و اجتماعی اوج و افولهای متعددی داشتند. هرگاه جامعه از رونق و سیاست از اعتلا برخوردار بوده، منزلت زنان بالا و هرگاه جامعه در سراشیبی قرار داشته، منزلت زنان نیز افول کرده است. عوامل مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بر نقشهای اجتماعی تأثیر میگذارند.
زنان طبقات بالای صفوی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و برای رسیدن خود یا خویشان خود به مقامات بالای کشور در امور سیاست دخالت میکردند و یا با تحت تأثیر قرار دادن و تحریک دیگران، فعالیتهای سیاسی میکردهاند. فعالیت سیاسی زنان در این دوره بیشتر به عزل و نصبها و دسیسه چینیها محدود بود و میتوان گفت که در عرصهی فعالیتهای سیاسی، زنان به حاکمیت مردان تن داده بودند و در عرصهای که قواعد آن را شاهان قدرتمند یا ضعیف صفوی مشخص مینمودند، اعمال اثر میکردند.
در همین زمان برخی زنان به دلیل انتساب به مردان بزرگ و یا زیبایی از قدرت زیادی در تصمیمگیریهای مملکتی برخوردار میشدند مانند پریخان خانم که در رویدادهای جانشینی طهماسب اول بسیار تأثیرگذار عمل کرد. همچنین مهدعلیا همسر محمد خدابنده که سیوری در مورد او میگوید: «به مدت هجده ماه فرمانروای بلامعارض کشور بود» (سیوری، 1387: 68). وی که مادر شاه عباس اول بود و به رغم نفوذ گستردهای که ایجاد کرده بود، به شکل کم سابقهای در تاریخ ایران به دست سران قزلباش کشته شد.
3. دوران قاجار و مشروطه
واقعیتهای تاریخی نشان میدهد زنان ایرانی در حادثهآفرینی وقایع ایران معاصر نقش داشتهاند و این نقش، موثر، وسیع، كارساز و مثبت بوده و اغلب زنان ایفاگر این نقش، در كنار ملیگرایی و وطنخواهی، به ظواهر اسلامی پایبند بودهاند. در تقسیم بندی زنان ایرانی به شکل کلان می توان چنین عنوان نمود که زنان درباری: اغلب مشغول دسیسه چینی و حرمسرایی، زنان روشنفكر: در بهترین وضعیت، مبلغ آرا و اندیشههای فمینیستی غربی و كمونیستی شرقی بودند. آنها تعدادشان اندك و گستره فعالیتشان تنها به دولت، دربار، دانشگاه و مدارس ختم میشد.
فعالیت این دو دسته كمتر با مبانی ملی و مذهبی مردم ایران ارتباط داشت و علت واكنش سرد توده زنان به فعالیتهای آنان، همین مساله بود. توده زنان ایرانی با حفظ ارزشهای ملی و مذهبی به میدان آمدند و با این كار ثابت كردند شرط حضور زنان مسلمان در عرصه سیاسی ــ اجتماعی، كنارنهادن ارزشهای ملی و مذهبی نیست، بلكه با حفظ آن میتوان عالیترین حضور و فعالیت موثر و وسیع را به نمایش گذاشت.
نقش اصلی مخالفتهای ضد دولتی و حتی فعالیتهای ضد استعماری و نیز مخالفت با استبداد را زنانی برعهده داشتند با انگیزه های مذهبی و با هدف حفظ كیان كشور پای به میدان مبارزه نهادند.
نقش زنان در واقعه تنباكو
برای مثال واقعهی تنباکو، چرا زنان حرمسرای سلطنتی، قلیانها را شكستند؟ چرا برخی از آنان، خبرهای اندرونی را به مخالفان حكومت دادند؟ و به چه دلیل بعضی از زنان درباری، از افكار سیدجمالالدین و از اقدام میرزارضای كرمانی علیه ناصرالدینشاه حمایت كردند؟ به این سوالها، پاسخهای مختلفی داده شده و از جمله گفته شده است اغلب زنان شاه را دهقان زادگانی تشكیل میدادند كه شاه بیشتر آنان را در گردش و شكار و به صورت تصادفی مییافت و به همسری برمیگزید. اغلب این زنان وضعیت رضایت بخشی نداشتند.
تعداد زیادی از آنها، تنها چندبار در سال همسر خود را می دیدند و گاه اتفاق می افتاد شاه حتی از تولد و مرگ فرزندان این زنان آگاه نمی شد. تاج السلطنه، دختر ناصرالدین شاه، درباره وضع این زنان شاه نوشته است: «در خانه هایی كه دیوارهایش از سه تا پنج ذرع ارتفاع دارد، مخلوقاتی سر و دست شكسته، بعضی با رنگهای زرد و پریده، برخی گرسنه، برخی برهنه، بعضی در تمام شبانهروز منتظر و گریهكننده، در زنجیر به سر می برند.
در مقابل این زندگانی تاریك، مرگ، روز سفید ما است. تلاش این دسته از زنان در مخالفت با سلطنت را نمی توان در پرونده زنان مرفه و اشراف قرار داد، آنان بیش از آن كه به دربار تعلق داشته باشند، به جامعه دهقانی و روستایی تعلق داشتند. برخی از مهمترین حركتهای ضد دولتی زنان شاه و در كل زنان دربار را به شرح زیر می توان نام برد:
طغيان زنان عليه قرارداد رژي
یكی از برجسته ترین مخالفتهای این زنان درباری با اقدامات شاه، طغیان آنها علیه قرارداد رژی بود. در این حادثه بسیاری از زنان درباری به حدی منقلب بودند كه تمام قلیانهای بلوری، چینی و گلی را شكستند و همه آثار دخانیات را از عمارت سلطنتی پاك كردند. در این حركت، همه زنان، چه كوچك و چه بزرگ، همدست بودند. همدستی زنان و پافشاری شان، شاه را شگفتزده كرد، به طوری كه شاه با خشم و غضب می گفت: «زن هایم حاضر بودند، برای خوشی من جان خود را فدا كنند، اما امروز حتی از دادن یك سیگار به من مضایقه می كنند».
جلوه دیگر مخالفت زنان شاه با قرارداد رژی، زمانی ظاهر شد كه ماموران دولتی به سوی مردان و زنان تظاهر كننده آتش گشودند. در پی آن، زنان اندرونی بنای گریه و زاری گذاشتند. یكی از آنها، گریه و زاری بیشتر می كرد. ناصرالدینشاه وقتی او را دید، برای آرام كردنش گفت: حكم تحریم تنباكو، از میرزای شیرازی نیست، و الا من هم اطاعت می كردم. آن زن پاسخ داد: پس این صدای تیر و تفنگ كه به طرف سادات و علما شلیك می شود را نمی شنوید. شاه برای گمراه كردن آن زن گفت: این تیرها به هوا شلیك می شود.
تأثير سوگلي بر ناصرالدين شاه
اوج مخالفت زنان حرمسرا با قرارداد را میتوان در اقدام انیس الدوله، سوگلی شاه، مشاهده كرد. شاه قلیان درخواست نمود اما او كه ریاست حرمسرا را بر عهده داشت، گفت: كشیدن قلیان حرام است. شاه گفت: چه كسی آن را حرام كرده. وی جواب داد: همان كسی كه مرا بر تو حلال كرده است. انیس الدوله كه دختر یكی از دهقانان لواسان تهران بود و در جریان مسافرت شاه به لواسان به عقد شاه درآمد، بارها در جهت خواست عمومی گام برداشت. بهعنوانمثال، «وی از شاه خواست كه ركن الدوله حاكم شیراز را عوض نكند تا مردم مجبور نشوند با آمدن حاكم جدید، دوباره مالیات بدهند. شاه با تقاضای وی موافقت كرد».
البته همه فعالیت سیاسی ــ اجتماعی زنان دوره ناصری به آنچه برشمردیم، خلاصه نمیشود بلكه تاریخ، فعالیتهای دیگری را نيز از آنان ثبت كرده است. از جمله: افزایش رنگ و بوی سیاسی مجالس روضهخوانی (مانند سخنرانیهای سیاسی واعظ اصفهانی در مجالس روضه زنان) و قلمزنی در عرصه اعتراض سیاسی (مانند رساله نوریخانم جان تهرانی درباره راه نجات زنان).
با مشاهده این تلاشهای زنان ایرانی بود كه خانم مریشیل، همسر وزیر مختار انگلیس در زمان ناصرالدینشاه، درباره زنان ایران اذعان كرد: باید اعتراف كنم با آنكه پنهانبودن آنها در ورای حجاب و پوشیدگی كاملشان یك حقیقت انكارناپذیر است، ولی مطرودبودن زنهای ایرانی واقعیت ندارد.
مشاركت زنان در برخوردهای مسلحانه دوران مشروطه
در دوره استبداد صغیر كه درگیری نظامی بین مردم و محمدعلیشاه شدت یافت و برخوردهای مسلحانه سختی روی داد، در موارد ضروری، زنان نیز نقشی مستقیم و فعال داشتند. در این زمینه، نقش زنان تبریز، پررنگتر و برجسته تر از همه جا بود. ماجرای زنان در تبریز زمانی شروع شد كه شاه پس از به توپبستن مجلس و تعطیل كردن آن، عین الدوله را برای تصرف تبریز فرستاد.
او شهر تبریز را به محاصره خود درآورد و در مدت محاصره یازده ماهه تبریز، زنان علاوه بر پختن غذا، دوختن لباس، بافتن جوراب، پركردن پوكه، خبررسانی جنگی و پرستاری از مجروحان، حتی به جنگیدن با لباس مردانه در میدان رزم پرداختند. یكی از همین زنان در این باره گفته است: «در بحرانی ترین روزهای قیام، مجبور بودیم برای رعایت پنهان كاری، تكه های نان را زیر چادر به سینه و شكم مان ببندیم و به سنگر مجاهدان برسانیم.
تأثير زن تبريزي بر ستارخان
ستارخان تحتتاثیر نامه یكی از زنان تبریزی، فرمان حمله به مقر مستبدان شهر تبریز را صادر كرد و در این حمله، حداقل بیست زن كشته شدند. پاولویچ دراینباره نوشته است: یكی از سنگرهای تبریز را زنان چادربهسر تبریزی اداره میكردند.
یكی از این زنان، عزت الحاجیه، مادر كلنل تقی خان پسیان بود. این شیرزن وقتی خبر مرگ كلنل را برای او آوردند، مجلس جشن ترتیب داد، لباس سفید پوشید و به هیچكس اجازه نداد لباس سیاه به تن كند. در بین زنان مبارز تبریز، زنانی از گیلان و كردستان نیز دیده میشدند كه گاه در بین آنان پیرزن شصت، هفتاد ساله و يا دختر سیزدهچهاردهساله به چشم میخورد. زنان كشاورز روستاهای آذربایجان هم در حالی كه نوزادان خود را بر پشت بسته بودند، اسلحه برداشتند و دوش به دوش مردان جنگیدند.
در جنگهای ضد استبدادی مردم با محمدعلیشاه، علاوه بر زنان تبریز، زنان شهرهای دیگر هم به ایفای نقش پرداختند؛ از جمله زمانی كه محمدعلیشاه در تهران مجلس را به توپ بست و برخی از جوانانی را كه به دفاع از مجلس میپرداختند، كشت، مردان جرات نمیكردند جنازه جوانان را بردارند و به خاك بسپارند، تا اینكه زنان همت كردند و آنها را برداشتند و به خاك سپردند.
حضور زنان در حوادث پس از مشروطه
با تلاش مردان و زنان این مرز و بوم، انقلاب مشروطه سرانجام در سال ۱۲۸۵.ش/ ۱۹۰۶.م به پیروزی رسید. محمدعلیشاه تبعید شد و احمدمیرزا به جای او نشست. اما انقلاب نوپای مشروطه، همچنان خود را به حمایت و حضور مردم نیازمند میدید. زنان با درك شرایط و موقعیت، به شكل دیگری اینبار به معاونت و مساعدت دولت و مجلس آمدند. این تلاشها، حاصل و برآیند قیام عمومی آنان در مساله گریبایدوف و حادثه تنباكو بود و آنان علیرغم آنكه از حق رای و انتخاب شدن برخوردار نشدند، صحنه دفاع از انقلاب مشروطه را ترك نكردند.
مطالبات سیاسی زنان
در جریان انقلاب مشروطه، زنان هیچگاه خواسته های صنفی خود را مطرح نكردند، اما پس از پیروزی انقلاب، خواهان آن شدند كه تشكلهای سیاسی آنان از سوی مجلس به رسمیت شناخته شوند. زنان در اولین اقدامشان برای رفع موانع موجود بر سر راه فعالیت تشكلهای سیاسی بانوان، از مرتضیقلیخان، نماینده اصفهان، خواستند این مساله را در مجلس مطرح نماید و زمینه را به گونهای فراهم آورد كه مجلس مجوز قانونی فعالیتهای زنان را به تصویب برساند.
عدهای از نمایندگان، طرح مساله را در مجلس غیر ضروری دانسته و آن را جزء وظایف وزارت داخله قلمداد كردند. البته آنها معتقد بودند وزارتخانه باید تشكلهای سیاسی زنان را قدغن نماید. عدهای دیگر میگفتند: اصل اجتماع سیاسی زنان اشكالی ندارد، ولی چون امكان فاسد شدن برخی توسط این تشكلها وجود دارد، باید از تاسیس و تداوم آنها جلوگیری كرد. اما تعدادی ــ مثلا وكیلالرعایا، نماینده همدان ــ در دفاع از این تشكلها میگفتند: «اگر در آن مفسدهای راجع به دین و دنیا بروز كرد، آن وقت باید در آن را گل گرفت». ولی سرانجام، مجلس رأی به غیرقانونی بودن این تشكل ها داد.
البته این تصمیم مجلس چندان بر فعالیت تشكلهای سیاسی زنان تاثیر نگذاشت و تاریخ پس از پیروزی انقلاب، شاهد افزایش كمی و كیفی این تشكلها بود. از دیگر مطالبات سیاسی زنان، برخورداری از حق رأی بود، اما با كمال شگفتی، علیرغم نقش موثری كه زنان در انقلاب مشروطه ایفا كردند، ماده چهار نظامنامه انتخابات، آنان را در كنار محجورین، صغار، متكدیان و مرتكبین قتل و سرقت قرار داد و آنها را از حق رأی محروم ساخت. طبق ماده هفت نظامنامه، حق انتخاب شدن نیز از ایشان سلب گردید. در سال ۱۲۸۷.ش/ ۱۹۰۸.م اصلاح نظامنامه در دستور كار نمایندگان مجلس دوم قرار گرفت اما بار دیگر كمیسیون نظامنامه، زنان را از حق انتخابشدن و انتخابكردن، محروم ساخت.
حتي محروم از تماشا كردن
شهید مدرس، از كمیسیون به دلیل آنكه زنان را در زمره دیوانگان و سفی هان قرار داده بود، انتقاد كرد اما به علت تلاش گرایشهای سیاسی مخالف شركت زنان در انتخابات، زنان موفق به كسب حق رأی نشدند. یكی از نشریات در اعتراض به این مساله نوشت: «تا روزی كه زنان از حق رأی و ورود به مجلس، حتی برای تماشا كردن محروماند، امید به ترقی در این كشور نیست».
اعلام جنگ زنان ايراني به روسيه
مبارزه با اولتیماتوم روسیه: مجلس دوم در ۱۲۸۸.ش/۱۹۰۹.م افتتاح گردید و بیدرنگ یكی از كارهای خود را سر و سامان دادن امور مالیه كشور اعلام كرد. از این رو، دولت تصمیم گرفت مستشار خارجی استخدام كند. در همین راستا، مورگان شوستر امریكایی به ایران دعوت شد و به عنوان مسئول امور مالیه كشور و با اختیارات وسیع شروع به كار كرد. روسها با حضور شوستر در ایران به مخالفت برخاستند و در پی آن، ارتش خود را به بندر انزلی فرستادند و تهدید كردند اگر شوستر از ایران اخراج نشود، ارتش تزاری مستقر در رشت به سوی قزوین و تهران حركت خواهد كرد.
به دنبال اولتیماتوم دولت روسیه، فریاد مردم از جمله زنان اصفهان، قزوین، آذربایجان و تهران از هر سو برخاست و حتی زنان هندی در همدردی با زنان ایرانی، صدای اعتراض خود را بلند كردند. در تهران، حدود پنجاه هزار نفر ضمن اعلام اعتصاب، به خیابانها ریختند.
هزاران زن در حالی كه میگریستند و برخی از آنها كفن پوشیده بودند، آمادگی خود را برای جنگ با روسیه و دفاع از كشور اعلام كردند. بدرالملوك بامداد در این باره نوشته است: «هزاران زن ایرانی در تظاهرات گرد آمدند و بعضی از آنها بر فراز دیوار یا سكویی رفتند و برای مردم سخن گفتند و بر ضرورت دفاع از انقلاب پای فشردند و از مجلس خواستند كه در برابر تهدیدهای خارجی بایستد».
زمانیكه خبر تصمیم سری و محرمانه مجلس مبنی بر تسلیمشدن در مقابل اولتیماتوم روسیه افشا شد، زنان به یك اقدام متهورانه دست زدند. شوستر این اقدام را این گونه توصیف كرده است: «سیصد زن محجوب ایرانی از خانههای خود بیرون ریختند و آهنگ پارلمان كردند. بسیاری از ایشان با خود سلاح داشتند كه در آستین و زیر دامن خویش پنهان كرده بودند.
سپس در برابر مجلس گرد آمدند و خواستار ملاقات با رئیس مجلس گردیدند و درنتیجه، تنی چند از ایشان به درون پارلمان راه یافتند. زنان سلاحهای خود را به نمایش گذاشتند و پرده از چهره برگرفتند و به رئیس مجلس اخطار كردند كه اگر او و همكارانش، لحظ های از اجرای وظایف خود كه همانا پاسداری از آزادی و حیثیت مردم ایران است، غفلت ورزند، در آن صورت، ما زنان، نخست شوهران و پسران خود و سپس خود را از میان بر میداریم.
زنان حتی پا را از این فراتر گذاشتند؛ چنانكه در حمایتی آشكار، جماعتی از زنان فقیر به پارك اتابك رفتند، تا به شوستر بگویند چون اداره خزانه تحت امرش، پول مورد درخواست ارتش را نمی پردازد، دولت و ارتش با وی مخالفاند».
دستاوردهای مشروطه برای زنان
زنان به هنگام سالگرد پیروزی انقلاب مشروطه، پرچم قرمز بر سر در خانه هایشان نصب میكردند. آنها وقتی از خانه هایشان خارج میشدند، پرچم كوچك قرمزی در دست میگرفتند. این شور و شوق نشان میداد كه آنان قصد دارند نقش بیشتری نسبت به قبل از انقلاب، بر عهده بگیرند اما مردان مشروطه، نقش آنها را صرفاً تا مرحله پیروزی پذیرفتند و پس از آن بیشتر مایل بودند زنان در خانه باشند تا در اجتماعات. چنین فضایی، زنان را وامی داشت كمتر در عرصه سیاسی حضور یابند.
تأثير زنان بر همسران بازاري
زنان در جریان جنبشی كه به انقلاب مشروطه انجامید، حضوری فعالانه و همه جانبه داشتند. گاه از ظلم و ستم دولت بر علما به خروش میآمدند و گاه بازاریان را وا میداشتند در اعتراض به دولت، بازار را ببندند. آنها برای به ثمر نشاندن انقلاب، حتی از بذل مال و جواهرات خویش و مهمتر از همه از اهدای جان خود، مضایقه نكردند.
زنان بارها جواهراتشان را برای كمك و پیروزی به انقلاب، هدیه كردند و كم نبودند زنانی كه در این راه، به زندان رفتند، تومار نوشتند، فریاد زدند، جنگیدند و به شهادت رسیدند. البته همه اینها، تنها بخشی از فعالیتهای آنان است؛ زیرا اقداماتشان در تشویق و حمایت از مردانی كه به انقلاب پیوستند، كمتر در نوشته های تاریخی آمده است.
جنگ زنان با قواي انگليس
زنان پس از پیروزی انقلاب مشروطه، چند درخواست سیاسی مطرح كردند: اولآنكه مجلس به تشكلهای سیاسی آنان رسمیت ببخشد و دوم اینكه به آنان حق انتخاب شدن و انتخاب كردن داده شود. اما مجلس با هیچ یك از این دو خواسته موافقت نكرد.
زنان بی توجه به این بی مهریها و زمانی كه روسیه و انگلیس شمال و جنوب كشور را مورد تجاوز قرار داده بودند، صحنه را ترك نكردند و با شركت در راهپیماییها و حتی با جنگ علیه قوای انگلیسی جنوب، تلاش كردند از مرزهای كشور و ارزشهای انقلابیشان پاسداری كنند. آنان در این راه، جان خود را به خطر انداختند و هنگامیكه باید از زندگی آسوده تری كه انقلاب مشروطه وعده آن را داده بود، بهره مند میشدند، با تحریم كالاهای خارجی، زندگیشان سخت تر گردید.
پس از انقلاب اسلامی نیز زنان در پشت پردهی مردان سیاست مدار حضور داشتند و بیشک تاثیرات فراوانی نیز به روی اهداف ایشان داشتهاند؛ میتوان از زنانی چون همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی، فائزه هاشمی، اعظم و طاهره طالقاني، معصومه ابتکار، مرضیه دباغ، مرضیه وحید دستجردی، و زهرا رهنورد و… نام برد.
از آنجا که نقش زنان در جامعهی ما نقش پشت پرده میباشد شاید اکنون به تاثیرات عمیق زنان معاصر به روی سیاستهای کلان کشور نتوان به روشنی آگاهی یافت اما با توجه به سابقهی تاریخی نمیتوان گفت زنان ایران بی تاثیر به روی سیاستهای ایران میباشند.
دکتر علی نیکویی