Home اقتصادی مصیبت‌های دانشجویان بدون ارز

مصیبت‌های دانشجویان بدون ارز

0
مصیبت‌های دانشجویان بدون ارز

چون من ایرانی هستم

نوسانات بازار ارز، نرخ‌گذاری دولتی و غیردولتی نه تنها در ایران همه چیز را تحت تأثیر خود قرار داده و ایرانی‌های مقیم وطن را دچار نگرانی و تشویش خاطر می‌کند، بلکه ایرانی‌ها و به‌خصوص دانشجویان ایرانی که در کشورهایی دیگر در حال زندگی و تحصیل هستند را نیز بی‌نصیب نمی‌گذارد.
در این میان بسیارند دانشجویان ایرانی خارج از کشور که در میانه راه با جیب خالی از دلار و یورو مانده‌اند، که من نگارنده شرایط آن‌ها را به‌خوبی درک می‌کنم زیرا چنین وضعیتی را در بین سال‌های 2005 تا 2011 میلادی تجربه کرده‌ام. روزهایی که حساب بانکی دانشجوی ایرانی – به‌ویژه آن‌ها که دارای بورسیه نیستند یا پدرانشان به نهاد یا سازمان خاصی وابستگی ندارند – هر روز خالی‌تر می‌شود، پرداخت اجاره‌خانه یا هزینه خوابگاهشان در یک کشور بیگانه عقب افتاده و هر روز کمربندشان را سفت‌تر می‌بندند.
روزهایی که به جرم نداشتن رابطه بانکی با دیگر کشورها محکوم به پرداخت مبالغ زیادی به صرافی‌ها و اعتمادکردن بی‌دلیل و اشتباه به واسطه‌ها می‌شوی و شاید اگر به تور کلاهبرداران این صنف بخوری، آن مقدار پولی را که خانواده‌ات به امید پیشرفت فرزندشان و نگرانی از وضعیت نامشخص پیش رو در غربت، با قرض از این و آن تهیه کرده‌اند را هم از دست بدهی.
برای درک و لمس بهتر موضوع‌، چند نمونه مستند و واقعی برایتان بازگو می‌کنم تا کاملا در بطن ماجرا قرار بگیرید.
برای آقای جهانگیری 3000 تومان اضافی در هر یورو یعنی هیچ اما برای دانشجو!
کمتر از یک ماه پیش، یک دانشجوی ایرانی پس از اتمام امتحانات و برای انجام مراحل فارغ‌التحصیلی و تبدیل اقامتش، باید چند روزی به ایتالیا باز می‌گشت. وی که نیاز به خرید مقداری یورو جهت تأمین مخارج سفر چند روزه‌اش داشت، نتوانست در صرافی‌های تهران با قیمت مصوب دولتی و یا حتی غیردولتی اما منطقی (قابل خرید) یورو پیدا کند.
یعنی درست در همان روزهایی که اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور اعلام کرده بود دلار 4200 تومان است، اما به‌دلیل غیرواقعی بودن این رقم، همه سایت‌های صرافی‌ها عدد صفر را برای نرخ خرید و فروش در اینترنت به نمایش گذاشتند. چرا که حاضر نبودند از سود خود بگذرند. درنهایت دانشجوی مذکور در پیگیری‌های خود متوجه شد یورو به‌صورت غیررسمی به قیمت 7000 تومان و حتی بیشتر (7300 تومان) در بازار آزاد به فروش می‌رسد.

چیزی راجع به وجدان شنیده‌اید؟

در میلان از طریق فیس‌بوک با دانشجویان ایرانی مقیم آنجا در ارتباط بودم؛ یک روز صفحه اینترنتی آن‌ها در “فیس بوک” باز کردم، ولی با خواندن اولین پست یکی از کاربران این صفحه، مات و مبهوت ماندم.
وی نوشته بود: “آقایان چیزی راجع به وجدان شنیده‌اید؟ از شرایط خاص ممکلت سوء استفاده کرده و یورو را 7300 می‌فروشید آن هم به دانشجوی هم‌وطن که می‌دانید چقدر از نظر مالی تحت فشار است؟”
در ادامه پاسخ‌های دیگر کاربران به این پست یعنی انواع شعارها، ضرب‌المثل‌ها، گلایه‌ها، نظرات غیرمرتبط، تهدید، ناسزا و… را می‌خوانم و در این میان، نظر یکی از کاربران در ایران توجهم را جلب می‌کند: “در ایران اصلا یورو پیدا نمی‌شود و چون کمیاب است، قیمتش هر روز بالاتر می‌رود. حتی ارز دولتی که برای دانشجویان درنظر گرفته شده بود، وجود ندارد. بعد از ساعت‌ها معطلی در صف بانک برای دریافت ارز می‌گویند موجود نیست. درحالی که برای مسافران سفر‌های زیارتی این مبلغ به راحتی پرداخت می‌شود”.

چگونه ارز تهیه کنیم؟

با جستجو در سایت “نشا” و کنسولگری و سایت‌های خبری، مراحل و چگونگی دریافت ارز دانشجویی را پیگیری می‌کنم. میزان ارز دولتی درنظر گرفته شده برای دانشجویان، 15000 دلار در سال است که پس از ثبت نام در سایت نشا (سامانه مشارکت دانشجوي نشا) و بعد از تایید درخواست توسط کارشناس اداره تسهیلات دانشجویی، دانشجو یا بستگان درجه یک و یا وکیل قانونی وی باید ابتدا از بخش “لیست درخواست‌ها” در سامانه‌ی نشا کد رهگیری دریافت کرده سپس برای دریافت ارز دانشجویی مستقیماَ به شعب ارزی بانک تجارت یا سامان در سراسر کشور مراجعه نمایند. البته با امید به موجود بودن ارز!

به کجا برم شکایت

چند ساعت بعد که دوباره همان صفحه اینترنتی دانشجویان مقیم را باز می‌کنم با پستی جدید از سوی یکی از کاربران پاسخ‌دهنده در پست قبلی برخورد می‌کنم، مبنی بر اینکه از دوستانی که ارز را با قیمت غیرموجه می‌فروشند به کجا باید شکایت کرد؟!
در نگاه اول، صحبت همه کاربران درست به نظر می‌آید، اما با اندکی تأمل به خود می‌گویم از سویی دانشجویان که به‌علت نداشتن منبع درآمد با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کنند انتظار دارند که به قیمت منصفانه‌تری آن را خریداری نمایند و از سوی دیگر شاغلان جامعه خارج از ایران که با سختی‌های زیادی برای گرفتن شغل مناسب مقابله کرده‌اند هم حق دارند و می‌توانند به قیمت بازار آزاد ایران ارز خود را معامله کنند.

نبود حس همدلی بین ایرانیان خارج کشور

در این میان آن چیزی که کاملا به‌چشم می‌خورد – جدا از بازی‌های سیاست – نبود حس همدلی میان ایرانی‌های مقیم خارج است. نفسی عمیق می‌کشم و بقیه صفحه را از نظر می‌گذرانم. صفحه‌ای که پر است از پست‌های کاربرانی که یورو می‌فروشند یا نیاز به خرید یورو دارند. کسی قیمت را اعلام نمی‌کند و همه قیمت‌ها به صورت خصوصی گفته می‌شود. یکی کمیسیون می‌گیرد و دیگری نه. یکی شعار گونه می‌نویسد که از این وضع خرید و فروش ناراضی است و به همین دلیل 200 یورو را به فیمت پایین می‌فروشد. یکی نوشته پول را در ایران به ریال می‌خواهد و دیگری به دلار و فروش بار به ایران و فروش بار از ایران و خیلی صحبت‌های دیگر.

سرچشمه نابسامانی‌ها

سرچشمه این نابسامانی‌ها کجاست؟ چه شد که قیمت یک پله بالاتر یا یک پله پایین‌تر ارز در ایران، چنین جهشی به خود دید؟
چرا ما ایرانیان به جای حمایت و همبستگی، پشت هم را خالی می‌کنیم؟ چرا اولین توصیه ما به تازه واردها در جامعه خارج از ایران، دوری از هموطنانشان است؟

ما را چه می‌شود؟

موضوع پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. در ایران که زندگی ما، یعنی تمام نفس‌ها و قدم‌ها و کارها و حرف‌ها و افکارمان به سیاست ربط دارد، نمی‌توان هیچ مقوله‌ای را بدون وجود سیاست و تأثیرش بررسی کرد اما در خارج از ایران توضیح این شرایط برای آن‌ها به‌هیچ وجه ممکن نیست، یعنی اصلا درک نمی‌کنند چرا پدر و مادرت نمی‌توانند برایت پول بفرستند؟ چرا در میلان، پاریس، تورنتو و… از بانک زنگ زدند که چون ایرانی هستی باید حسابت را ببندی؟ چرا برای کاری که دوست داشتی و اینقدر مناسب تو بود قبولت نکردند؟ چرا برای سفر دانشجویی به فلان کشور به تو ویزا ندادند؟ را نمی‌توان به آن‌ها توضیح داد. باید ایرانی باشی تا حرف دل من و خیلی‌های دیگر را بفهمی و درک کنی که چرا برای آن همه سوال‌های عجیب و غریب خارجی‌ها، تنها یک جواب داری: “چون من ایرانی هستم.”

 

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here

خروج از نسخه موبایل