کعبه معظمه و مدینه منوره متعلق به همهي مسلمانان جهان است و باید توسط تمام کشورهای اسلامی (به استثنای دو، سه کشوری که آبشخور آنها هستند) با نظارت سازمان ملل اداره شود.
جــزای نـیــک و بــد خـلـق باخــدا انـداز
که دست ظلم نماند چنین که هست دراز*
عبدالعزیز در 1876 یا1880 در ریاض به دنیا آمد و خانوادهاش از رهبران سنتی جنبش مذهبی وهابیت بودند. در سال 1902 میلادی در حالی که خاندان او به عللی که بعداً خواهيم گفت به کویت تبعید شده بودند. بعدها عبدالعزیز جوان، توانست با کمک گروه کوچکی از نزدیکان خود، ریاض را متصرف شود و در 1912 تسلط خود را به نجد تکمیل کند. اولین کشوری که در جنگ جهانی اول برای برقراری دوستی با او تلاش مختصری کرد، بریتانیا بود و دم خروس از اینجا پیدا شد! و در1915 حکومت او را بر احساء و شرق عربستان و نجد به رسمیت شناخت.
انگلستان در مجموع عبدالعزیز را بر شریف حسین که از خاندان آل هاشمی بود و حجاز را تحت کنترل خود داشت ترجیح میدادند. عبدالعزیز در1924 با (فتح مکه و در 1925 فتح مدینه) دشمن خود، شریف مکه را شکست داد و در 1926 در مکه تاجگذاری کرد و خود را غاصبانه پادشاه حجاز و نجد نامید. در1932 وقتی بیشتر خاک جزیره عربستان را به تصرف خود درآورده بود نام کشور را به عربستان سعودی تغییر داد.
او در 1936 و 1939 امتیاز نفت عربستان را به شرکتهای آمریکایی واگذار کرد. با این کار، هم آنها را حامی خود کرد و هم با درآمد حاصل از فروش نفت، عربستان به یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا تبدیل شد. البته بیشتر درآمدهای نفتی به خانواده سلطنتی اختصاص مییافت.
پس از مرگ ملک عبدالعزیز در سال 1953 به ترتیب فرزندان مشهور او یکی پس از دیگری به سلطنت رسیدند که آخرین آنها پادشاه فعلی عربستان میباشد. دو فرزند دیگر نيز در زمان ولیعهدی در گذشتند.
سعود الفیصَل، به مدت چهل سال وزیر امور خارجه این کشور بود وحدود 75 سال داشت كه در 17 تیرماه سال جاری درگذشت. عبدالعزيز هنوز فرزندان دیگری هم دارد که در قید حیات هستند و تمام مقامات را اشغال کردهاند و مردم در اداره کشور نقشی ندارند.
شمار دقیق همسران عبدالعزیز نامعلوم است و گفته میشود که او17 تا 22 بار ازدواج کرده است، تعداد پسران او را 150 نفر ذکر کردهاند و شش پادشاه بعد از عبدالعزیز از فرزندان او بودهاند. البته با توجه به قوانین مربوط به تعدد زوجات در اسلام، هیچگاه بیش از4 زن نداشت و ازدواجهای متعدد وی پس از طلاق همسر قبلی صورت میگرفت. تعداد دختران او به درستی مشخص نیست ولی در یکی از منابع 215 نفر برآورد شده است.
در عربستان هفت هزار اعضاء دودمان سلطنتی آلسعود به تمامی کشور 31 میلیون نفری آن حکومت میکنند. این گروه علاوه بر در دست داشتن تمامی امور حساس کشور، ثروتهای نجومی حاصل از فروش نفت و گاز، تمامی امور را بدون حضور هرگونه نهادهای انتخابی و یا نظارت مردمی در اختیار خود گرفتهاند.
مجموع ثروت خاندان سعودی برابر با یک هزار میلیارد دلار است. بر اساس سندی که ویکی لیکس آن را منتشر کرده است، یک شاهزاده سعودی به سفیرآمریکا در عربستان، در آن زمان (20 سال قبل) اعلام کرده بود که درآمد یک میلیون بشکه نفت بطور کامل روزانه به حساب 5 الي 6 شاهزاده سعودی واریز میشود. همچنین جزئیات توزیع درآمدها در میان افراد خاندان حاکم، طبق این سند به نحوی است که تنها حقوق هر یک از فرزندان ملک عبدالعزیز ماهانه 270 هزار دلار از خزانه دولتی به آنها میرسد. علاوه بر این به نوهها و نبیرههای عبدالعزیز که تعداد بیشماری هستند، به هر یک مبالغ قابل توجهی پرداخت میشود.
خبرگزاری رویترز در گزارشی به برخی تلگرافهای سفارت آمریکا هم به حقوقهای پرداختی به خاندان سعودی اشاره میکند، که به دورترین فرد خاندان آلسعود تا نزدیکترین آنها ماهانه 200 تا 270 هزار دلار پرداخت میشود. گفتیم که این ارقام مربوط به بیست سال پیش بوده و حالا خدا میداند که چقدر از ثروت مردم عربستان به جیب این خاندان اشغالگر میرود!
شجرهنامه آلسعود ریشههای یهودی دارد
همفر جاسوس مشهور انگلیسی طی سالهای ابتدای قرن هجدهم در خاورمیانه برای نخستین بار به ریشههای آل سعود میپردازد که بر خلاف ادعای عبدالعزیز و بر اساس اعتراف شجرهنویسان سعودی، اصل و نسب آنها به یک فرد یهودی به نام «ابراهیم موشه» میرسد. اسناد به ثبت آمده درباره شجره آلسعودی بر این نکته تأکید میکند که در قرن نهم هجری مطابق قرن پانزدهم میلادی شخصی به نام «نافع احسایی» جد نخست آلسعود از قبیله یهودی «عنیره» زمینی را در نجد عربستان به دست آورده و بعد از او نوه پسریاش به نام «موسی» با جنگ، کشتار و غارت، املاک بسیاری را بر آن میافزاید. صاحب این قلم درآغاز مقاله علل تبعید عبدالعزیز و خاندانش را به کویت ذکر نکرد، ولی حالا که سوابق آلسعود در این بررسی روشن شد، باید به آنچه در مأموریت بین سالهای 51 تا54 در عربستان از معمرترین دلیل (1) مدینه شنیدهام نقل کنم.
در سال 1351 یک ماه پیش از مراسم حج، من به اتفاق مرحوم دکتر مرتضی شریفنژاد نماینده معاون نخستوزیر و سرپرست سازمان اوقاف کشور و مرحوم شیخمحمد غروی، بازرس تعلیماتی وزارت آموزش و پرورش، فرزند مرحوم آیتالعظمی شیخ محمدحسین غروی اصفهانی، معروف به کمپانی که استاد اکثر علماء بوده، به سبب تسلط به زبان عربی وآشناییهایی که با مقامات ارشد سعودی داشت، همه ساله در ایام حج به مأموریت عربستان سعودی دعوت میشد و حضورش برای رفع گرفتاریهايی که به وجود میآمد مؤثر بود و من هم که بازرس سازمان بودم به اتفاق مرحوم غروی گاهی برای انجام مأموریت به مدینه میرفتم و در هتل تیسیر اقامت میکردم و با دلیلهای مدینه که کارشان راهنمایی کاروانها بود ملاقاتهايی داشتم.
آن دلیل مدینه که از معمرین و متشخصین بود و به زبان فارسی آشنایی کامل داشت، گاهی ما را به منزلش دعوت میکرد. در یکی از ملاقاتها گفت علت اینکه عبدالعزیز و دار و دستهاش را به کویت تبعید کردند این بود که اینها شبها به راهزنی میپرداختند و شریف مکه به همین علت آنان را تبعید کرد وآنها کینه او را به دل گرفتند و با کمک انگلیسیها تا سرنگونی او پیش رفتند.
«ابراهیم موسی» که قبلاً از او نام بردیم با «ابراهیم موشه» پسر موسی نقش مهمی در شکلگیری آلسعود داشت که نوهاش به نام «مقرن سعودی» رأس این خاندان به شمار میآید. مُردخای ابراهیمموشه و فرزندانش با تغییر نام و انتخاب اسامی عربی خود را در میان مسلمانان جا زدند. از جمله اینکه با پرداخت مبلغ سی و پنج هزار پوند مصری به «محمدامین تمیمی» مدیر کتابخانههای کشور سعودی در سال 1322 هجری قمری آلسعود وآلعبدالوهاب را به نبی اکرم(ص) منسوب کردند.
مقامات سعودی برای اینکه اصناف را راضی نگه دارند در ایام حج آنها را مجاز کردهاند که اجناس خود را به هر قیمتی که میخواهند به زائران بفروشند، ولی بعد از مراسم حج مجاز به گرانفروشی نیستند.
مقامات مذکور که با درآمد سرشار نفت و گاز ثروت هنگفتی به دست آوردهاند در کشورهای مختلف بخصوص آمریکا و فرانسه برای فرزندان خاندان خود اقدام به خرید ویلاهای گرانقیمت و سرمایهگذاری در بانکها و شرکتها کردهاند. به دست آوردن این ثروتهای هنگفت موجب شده فیلشان یاد هندوستان کند و بنای ناسازگاری با کشورهای مختلف از جمله ایران بنمایند.
مالین پاول وزیر اسبق خارجه آمریکا از باب نصیحت به آنها گفته است که: (من به دوستان سعودی توصیه میکنم که دست از مشاجره با ایران بر دارند چرا که دستشان برای ایران رو شده و این کشور میتواند عربستان را در ظرف چندین ساعت به پیش از عصر صنعتی بازگرداند. وی خاطر نشان کرده درآن زمان ما قادر نیستیم که از نابودی تأسیسات سعودیها توسط ایران جلوگیری کنیم و سعودیها نیز حتی یک خط تلفن پیدا نخواهند کرد که با ما تماس بگیرند.
این خاندان ستمگر تمام عمرشان را به خوشگذرانی و زنبارگی صرف کردهاند، در سال 51 که دفتر امور حج ایران در فندق قصرالکندره جده بود. اولین پرواز زائران که به فرودگاه جده نشست سرخلبان هواپیمای جمهوری اسلامی به دفتر مراجعه کرد و گفت همین الان آجودان پادشاه سعودی از طرف وی پیغام آورد که پنجاه کیلو خاویار و چند تن برنج برای ما بیاورید.
این شکم پرستان جز به عیش و نوش به چیز دیگری نمیاندیشدند
با این توضیحات خاندان سعودی صلاحیت اداره مکه معظمه و مدینه منوره را ندارند و باید ترتیبی داده شود، این کشور تحت نظر کشورهای اسلامی (به استثنای دو، سه کشوری که سر در آخور عربستان سعودی دارند!) با نظارت سازمان ملل اداره شود و این اقدام با برنامهریزی دقیق کار مشکلی نیست مگر اینکه دولتهایی که از درآمد این کشور متمتع میشوند مانع این کار بشوند.
پانویس ها:
*– بیت از سعدی
1- یکی از مقررات تشرف به مکه معظمه و مدینه منوره این است که هر زائری چه از طریق هوایی، دریایی و یا زمینی وارد میشود. باید برای مکه یک نفر از مطوفین و برای مدینه، یک نفر از دلیلها را که از طرف حکومت انتخاب شدهاند، تعیین کنند و مبلغی هم به نام آنها واریز نمایند تا بتوانند وارد شوند. مبلغی که برای مطوفين در نظر گرفته شده بیش از مبلغی است که برای دلیلها تعیین کردهاند و اگر کسی نام مطوف و یا دلیل را نداند هیأتی به نام (هیأت سئوال) وجود دارد و آنها مطوف و دلیل را برایش تعیین میکنند.
اسماعیل رزم آسا- نویسنده و روزنامهنگار