اجتهاد با كلت و دستبند نميشود
درست است كه روحاني در ابتدا به عنوان كف و حداقل خواسته اصلاحطلبان معرفي شد و مسلماً خواسته اصلاحطلبان خيلي بيشتر از اين حرفهاست، اما در شرايط موجود و محدوديتهاي فراوان، حرت كشتي بزرگ اصلاحات هر چند بسيار كند انجام ميشود و باعث مسرت است كه روحاني بر خلاف خاتمي كه البته او هم مرد بزرگي بود، به تاكتيك حمله اعتقاد دارد و تنها، دفاع را جايز نميشمارد.
صفت شجاعت يكي از مواردي است كه قانون اساسي براي احراز پست رياست جمهوري لازم شمرده و خوشبختانه روحاني داراي اين صفت ميباشد. اگر قرار باشد رئيس جمهور كه نماينده ملت است براي اجراي قانون اساسي، فاقد صفت شجاعت باشد طبيعتاً از كاركرد خود دور ميافتد و به كارگزار نظام و همانگونه كه جناب خاتمي در پايان رياست جمهوري خود معترف بود، تداركاتچي نظام نزول پيدا خواهد نمود. خوشبختانه روحاني داراي صفت شجاعت هست و با اين ويژگي بهتر ميتواند قانون را اجرا كند و حقوق اساسي مردم را تحقق بخشد.
اصرار روحاني بر قانون و جلوگيري از خودسري و برداشتهاي سليقهاي از اسلام، آن هم توسط نظاميان دقيقاً درست و عين متن قانون اساسي جمهوري اسلامي است كه حاصل تلاشهاي همه نخبگاني است كه طي مباحث فراوان براي دفاع از حقوق ملت بدان نتيجه دست يافتهاند. از هنگامي كه بشر، دستاوردي به نام قانون و تمدن را كشف نمود و آن را جانشين بربريت و قتل و خونريزي و تجاوز قرار داد، آنچه اهميت پيدا كرد، حاكميت قانون بود و حاكميت كتاب بجاي شمشير. و اينگونه شد كه كنترل خودسري و وحشيگري امكان پيدا نمود.
هنوز هم روحيه تجاوز از قانون و عمل خودسرانه به نام اسلام در ايران و جهان وجود دارد و تندروها گاهي معناي قانون را درك نميكنند و تمايل دارند خودسرانه قانون را دور بزنند و وارد عمل شوند و آنچه خود ميپندارند به نام اسلام با خشونت پياده كنند تا احتمالاً خداوند از آنها راضي و خشنود شود. آنها فراموش ميكنند كه اگر در زمين، خودشيريني و چاپلوسي براي حاكمان جواب ميدهد، چنين امري در آسمانها امكانپذير و مقبول نيست.
اگر قرار بر توهم “خود اسلام پنداري” و اجراي شخصي احكام بود، پس ديگر براي چه قانون بوجود آمد. وقتي قانون برگرفته از اسلام است پس ديگر چه ضرورتي وجود دارد كه خارج از قانون اسلام، سليقهاي و برداشت شخصي صورت گيرد، آن هم با ابزار اسلحه و زور؟ اشاره روحاني به اين مطلب بيهوده نيست و تأكيد او در جمع نظاميان هشداري است به آنها كه مبادا چنين انديشهاي در سر داشته باشند كه حالا كه قدرت را در اختيار دارند هر كاري دوست دارند انجام دهند.
تأكيد روحاني بر اينكه وظيفه نظاميان تنها اجراي قانون و عمل به دستورات مقامهاي بالاي سر است از آنجا ناشي ميشود كه ميل به ناديده گرفتن قانون و شخصاً وارد عمل شدن براي اجراي اسلام ذهني در جامعه در خيلي افراد وجود دارد و اين قضيه بايستي كنترل شود. اگر قرار بود هر كس ذهنيات خويش را بعنوان اسلام با ابزار قدرت يا اسلحه پياده كند ديگر چيزي به نام جامعه و تمدن وجود نداشت و سنگ روي سنگ بند نميشد و هرج و مرج همه جا را فرا ميگرفت.
حوادثي مانند قتلهاي زنجيرهاي و حادثه كهريزك و فجايعي از اين دست در طول همين سالهاي نه چندان گذشته نشان ميدهد اينگونه تفكر خودسرانه هنوز در بين برخي از اهالي قدرت وجود دارد. پس وظيفه رئيس جمهور است كه نسبت به اعمال خودسرانه هشدار دهد و نيروي نظامي را در جهت امنيت كشور و مردم كنترل نمايد.
با وجود اين شاهديم كه اعتراضات زيادي به سخنان دكتر روحاني از سوي اهالي قدرت انجام شد و اين سخنان منطقي را بر نتافتند! اگر سخنان روحاني نادرست است پس سخن درست كدام است؟ آيا ناديده گرفتن قانون و اعمال خودسرانه به اسم اسلام و دين راه صحيح ميباشد؟
اينك روحاني سعي دارد جلوي تندروها را بگيرد و قانون و منطق را هر طور شده به آنها بفهماند و تعادل را جايگزين تندروي سازد. به آنها كه هنوز معناي قانون و تمدن و گفتگو و تحمل و زيستن متمدنانه را باور نداشته، ذهنيت قبيلهاي دارند، مفهوم اين واژهها را تفهيم كند. او راه دشواري را در پيش دارد و مجبور است بخشي از انرژي را كه بايد صرف مديريت توسعه كشور نمايد، مصروف ياد دادن بديهيات به كساني نمايد كه هنوز معناي قانون را متوجه نميشوند.
روحاني ناچار است در چند عرصه مبارزه كند، گفتگوهاي هستهاي را با تمام سختي و مشكلاتش پيش ببرد، تورم را كنترل كند، جلوي تندروها را تا جايي كه ميتواند، سد نمايد، اقتصاد را تا جايي كه امكانش هست سامان دهد، دولت را اداره كند، اهالي قدرت را قانع كند كه طبق مصلحت نظام عمل ميكند و هزاران دردسر كوچك و بزرگ ديگر كه بر دوش اوست.
روحاني همانند مربي فوتبالي است در كشورهاي توسعه نيافته كه مجبور است كار سرپرست و تداركاتچي و پزشك و ماساژور و كمك مربي و آناليزور و… را خود به تنهايي انجام دهد و مسلم است كه اين شرايط سخت و دشوار بسيار طاقتفرساست. اما خوشبختانه روحاني سعي دارد با سعه صدر، اين وظايف را به آرامي انجام رساند.
عنوان كردن ماجراي پولهاي كثيف هم از جانب وزير كشور، هشدار به موقع ديگري است تا پيشاپيش جلوي فسادهاي احتمالي گرفته شود. پيشگيري هم طبق قانون از وظايف رئيس جمهور است و هشدارهايي از اين دست جهت مراقبت از فسادهاي احتمالي براي جامعه و مسئولاني كه شايد طمع قدرت بيشتر آنها را بفريبد، لازم و واجب است.
به هر حال روحاني با چيرهدستي سعي دارد كشتي بزرگ اصلاحات و تعادل را سالم به ساحل امن برساند. هر چند او مشكلات و موانع زيادي پيش رو دارد، اما روند كلي حركت دولت او اميدوار كننده است و هر چند بسيار كند اما اين اميد وجود دارد كه در آينده اين طوفانهاي بزرگ نتواند مانع موفقيت كشور و دولت و مردم شود.
مسير حركت متعادل اين دولت ميتواند راهگشاي مشكلات آينده شود، هر چند دولت نبايد از مشكلات كنوني كابينه و وزارتخانهها غافل باشد. دولت موظف است دايم عملكرد وزارتخانهها را بررسي نمايد و هر روز با برطرف كردن اشكالها و به روز كردن آيين نامهها و قوانين به مشكلات هر روزه مملكت و مردم هم رسيدگي نمايد.
توسعه كشور بايستي متوازن در همه بخشها باشد و بدون توجه به يك يا چند بخش امكان موفقيت وجود ندارد. در رژيم گذشته توسعه اقتصادي به قيمت عدم توسعه سياسي رخ داد، در دوران سازندگي نيز شروع توسعه اقتصادي به قيمت ناديده گرفتن اقشار ضعيف در برنامههاي دولت وقت و عدم توسعه سياسي موجب ناكامي كشور شد. در دوران اصلاحات موانع متعدد و شكست توسعه سياسي موجب نا اميدي مردم گرديد و از دل آن بي تدبيري و عوام فريبي مدل احمدينژادي سر بر آورد. اينك شايسته است با استفاده از همه آن تجارب، توسعه متوازن در همه زمينهها رخ دهد.
مجتبي عبدالهي