
توافق ایران با 1+5، فصل جدیدی از ارتباط ایران با جهان پیرامونش را رقم زد، صرفنظر از چگونگی و محتوای این توافق، صرف حصول آن موضعگیریهایی را در بر داشته است که تحلیل آن با توجه به واقعیتهای قابل مشاهده، موضوع غامض و پیچیدهای نیست.
اعتقاد این است که در این میان، جدا از اینکه تحلیل شخصی افراد چیست(که در جای خود اهمیت دارد) باید مواضع گروههای سیاسی را تحلیل کرد، چه آنکه تحلیل مواضع این گروهها و به تبع آن اعمالی که پس از اعلام موضع انجام خواهند داد، میتواند بر آینده ایران، تاثیرگذار باشد.
اینکه مجموعه نظام به این نتیجه رسیده است که توافقی انجام شود و پای چنین توافقی خواهد ماند، درست اما مواضع گروههای داخلی میتواند، به رقم خوردن اتمسفر خاص سیاسی بینجامد که ادامه کار برای دولت را با اشکال یا با تسهیل مواجه خواهد کرد.
در چنین تحلیلی هر چند در سرجمع فضای سیاسی، دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا (و به تازگی اعتدالیون) حضور دارند اما هم تجربه و هم عقل میگوید دراین زمینه، تحلیل مواضع اصولگرایان اهمیت بیشتری دارد. موضعگیری اصلاحطلبان چه قبل و چه بعد از توافق، در مواجهه با این پدیده به روشنی مشخص بوده و از ابتدا با صراحت و شفافیت از جریان مذاکرات حمایت کردهاند.
طرفداران دولت که باید از آنها با عنوان طیف معتدل و میانهرو نام برد نیز از ابتدا با صراحت از دولت و مذاکرات پشتیبانی کردهاند. اما گروههای دیگر، نوعی دیگر از مواضع را اتخاذ کردهاند. اگر بخواهیم درجهای از دقت را در این زمینه به کار ببریم، نباید از حسادت غافل شویم.
هر چند حسادت در تحلیل درست موضوعات سیاسی جایی ندارد اما به عنوان یک عنصر مهم در وضع سیاسی کشور حضور دارد. به همین دلیل با اعتقادی شخصی، واکنش آقای محسن رضایی را کاملا مبتنی بر حسادت میدانم. آقای قالیباف هم بر اساس همین حسادت در مواجهه با توافقات از خود واکنش نشان داد. باید تاکید کرد اگر این افراد و جریان سیاسی منتسب به آنها، این توافق را انجام داده بودند، قطعا هیاهوی پرسروصدایی به راه میانداختند و نوع دیگری برخورد میکردند.
نباید از یاد برد که مخالفت این گروه به خاطر ضدآمریکایی بودنشان نیست. همه ما درجه ضدآمریکایی بودن آقایان قالیباف و رضایی را میدانیم! بنابراین اگر این گروه در حال مخالفت با توافق هستند، صرفا به خاطر موفقیت رقیبشان یعنی آقای روحانی است.
از این فضا که عبور کنیم، تمرکز تحلیل بر اصولگرایان و مواضع آنهاست که در اعتقاد شخصی، به سه بخش کلی تقسیم میشوند:
1) بخش افراطی و تندوری اصولگرایان: این بخش درباره «توافق» به صراحت جبههگیری کردهاند و از ابتدا، با طرح نظراتی مثل «دبه درآوردن آمریکاییها» و« ستیز همیشگی ملت ایران با غرب»، سعی در خدشهدار کردن اثرات این توافق دارند.
2) بخش معتدل اصولگرایان: بخش دوم در حقیقت با توافق همراهی کردهاند. افرادی مثل علی لاریجانی، کاظم جلالی، احمد توکلی و علی مطهری که در حقیقت جزو تیپ معتدل اصولگرایان هستند، همراهیای البته نه به طور صریح داشته اما اجمالا با کلیت توافق همراهی کردهاند. این گروه از تیم مذاکره کننده تشکر کرده و به آنها خسته نباشید گفتهاند.
3) بخش ساکت: گروه سوم اصولگرایان ترجیح دادهاند در مورد توافق سکوت کنند اما در دل با توافق همراهاند. این گروه به خاطر خدشهدار نشدن موقعیتشان در میان اصولگرایان سعی کردهاند به طور شفاف از مسئله توافق حمایت نکنند. این دسته بنا به مصلحتاندیشیهای سیاسی و عمل به اصول محافظهکارانه خودشان، نه شادمانی صریحی از خود نشان میدهند و نه ناراحتی واضحی بروز میدهند.
صادق زیباکلام
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران