18 شبانه روزي بود كه اكثر قريب به اتفاق روشنفكران، سياسيون، ملّيون، روزنامهنگاران و همهي اصحاب رسانه، صاحب نظران امور اجتماعي، فرهنگي، سرمايهگذاران، مديران ارشد بانكها و البته باندها، اقتصاديون و كارآفرينان و… با صداي اخبار رسانههاي عمدتاً بيرون از ايران از خواب بر ميخواستند و پاي كانالهاي خبري ماهواره به خواب ميرفتند، چرا كه رسانه ملي نشان داده در همه موارد نتوانسته يا نخواسته خبر بيطرفانه را مديريت و نمايندگي كند.
بدبختانه صدا و سيما باز هم امتحان خوبي در اطلاع رساني رسانهاي و “فقط رسانهاي” پس نداد و گرايش مردم همچنان به BBC ، VOA ، راديو فردا و… شدت يافت، با اين همه، پيگيري خبرها، مصاحبهها و بررسي اعلاميهها و اظهار نظرهاي طرفهاي درگير (به خصوص اگر بدون موضعگيري و خط دهي خبري ارائه ميشد). ميتوانست خط مشي روزهاي تصميمساز نشست وين را نشان دهد.
حسن ديگر خبر رساني بيطرفانه اين بود كه شنونده، بيننده و خواننده به صراحت فرصت مي يافت تا مقايسهاي بين هيات مذاكره كننده، دولتهاي يازدهم و دهم انجام دهد. با اين وضعيت كه خط قرمز هر دو يكي بوده و رهبري به هر دو اختيار داده اما خرد و تدبير و درك منافع ملي و حس وطن پرستي موجب شده يكي بشود ظريف و گروه همراهش و يكي هم بشود سعيد جليلي و آنچه بر سر مردم آورد .
يكي ما را تا مرز تهديد به جنگ، قطع ورود مواد غذايي و… پيش ببرد و يكي اتحاد تازه با غرب را هوشمندانه مديريت نمود در حالي كه حتي اجازه نداد با ايراني بلند صحبت شود.
امروز اما اين اتفاق بزرگ موجب شده تا پس از سي و اندي سال جنگ سرد و گرم و نرم و 13 سال تحريم جدي و قطع كردن شريانهاي اقتصادي كشور، دنيا به روي ايران آغوش بگشايد و ايران هراسي از جامعه جهاني رخت بر بندد.
درست است كه ايران به همه خواستههايش نرسيد و نظارتهاي بيشتر را پذيرفت و در خيلي از نقاط كليدي كوتاه آمد اما غرب هم چنين كرد و مذاكره يعني همين چرا كه هدف برد برد بود.
البته ايران، بيمرامي غرب به ويژه كودتاي ننگين آمريكايي 28 مرداد 1332 و تحركات ضد ايراني سالهاي بعد از آن را فراموش نميكند ولي هنگامي كه بحث مذاكره و مفاهمه پيش بيايد «ميبخشم اما فراموش نميكنم» هم جايگاهي پيدا ميكند، عذر خواهي رسمي مقامات آمريكا و انگليس و گذشت مقامات ايران نيز ميتواند چاره توسعه روابط باشد و پاسپورت ايراني ارزش نام ايران را داشته باشد.
اما واقعيت اين است كه حركات دو دهه گذشته، حمايتهاي دنيا و سازمان ملل و جوامع بينالمللي را از ما دور كرده و پس از سالها موش و گربه بازي در مقابل قدرت قاهرهي دنياي غرب، بالاخره حالا جواز فعاليت هستهاي صلحآميز براي ايران صادر شده در حالي كه پيشتر، پتك آهنين بالاي سرمان امر به توقف و توقيف همه فعاليتها ميداد.
اينك كه همه امكانات با خرد و تعامل و تأمل فراهم آمده اميد ميرود تا آزاديهاي مدني، سياسي و اجتماعي بيشتري در دسترس آحاد جامعه باشد كه هر ايراني (به خصوص فعال مدني، سياسي، رسانهاي، هنرمند و…) مجبور به خود سانسوري، خود هراسي و خود احتياطي نشود.
شايد زمان براي پوست اندازي برخي از تندروها و جناحهاي افراطي فرا رسيده باشد تا مطابق زمان پيش روند.
اين روزها از سر گشاد سُرنا چنين دميده مي شود كه ايران بازار بكر 75 ميليون نفري، بازار تشنه جذب تجهيزات و ماشين آلات نفتي، خدمات حمل و نقل، صنايع و… است و لشكر سرمايهگذاران و متخصصين غربي در راه ايران صف كشيدهاند (ظاهراً اين اخبار بيشتر با تلقين اين امر كه غارت ايران يا ارزهاي نفتي در پيش است، هايلايت شده است) اما واقع امر اين است كه ايران منافع بيشتري به دست خواهد آورد از جمله: ايران ميتواند مركز باز توليد، فرآوري، ترانزيت و صادرات مجدد محصولات براي 400 ميليون نفر مردم آسياي ميانه و كشورهاي عرب حوزه خليج فارس باشد.
از آنجا كه طي سي و اندي سال، همهي صنايع از صنايع موشكي تا غذايي، كشاورزي، صنعت خودرو، تا حمل و نقل به نوعي بومي سازي شده حضور شركتهاي غربي ميتواند مكمل صنايع ايران و عمدتاً آورنده تكنولوژي باشد كه موجبات بالندگي ايران را فراهم ميكند.
ميگويند ايران آمادگي پذيرش 1000 ميليارد دلار سرمايه خارجي دارد (البته هنوز آنقدر اعتماد غربيها جلب نشده كه چنين ريسكي انجام دهند) كه در اين مورد اگر دولت ايران بتواند با اعلام آشتي ملي، از سختگيريهاي خود بكاهد و «مهاجر هراسي» ايرانيان بر طرف شود تنها ايرانيان خارج از كشور بيش از هزار ميليارد دلار سرمايه دارند و در صورتي كه دكتر ظريف كارت سبز جذب سرمايههاي ايرانيان خارج را بگيرد قدر مسلم تا پايان سال 94 بخشي از اين سرمايهها و صاحبان آنها به ايران خواهند آمد مشروط بر اينكه دولت به تعهدات و شروط آزادي تردد مهاجرين و امنيت سرمايههاي آنان وفادار باشد و قانوني بالا دست آن نيايد.
همه ميدانند نه به اين زوديها تمام تحريمها و يك شبه لغو ميشود و نه با اين سرعت كل وجوه بلوكه شده باز ميگردد اما نفس عمل و اميد به آينده بهتر ميتواند سرعت دهنده اين كار باشد.
آنچه كه در دست ظريف و هيات همراه و حتي وزارت خارج نيست اصلاح سيستم مديريت است. مديريتي كه دائماً تدافعي باشد، هياتي و اتوبوسي با خودش آدم بياورد، جناحي عزل و نصب كند. مديريتي كه قبل از ملت و ملي به فكر خود و با انديشه باشد، چيزي جز رانت، توصيهها و وابستگيها اختلاس و… از آن حاصل نخواهد شد.
اين كار شايد «ظريفي» به گستردگي روحاني بطلبد، چرا كه بايد اصلاح مديريت، عزل افراد ناكارآمد، دقت در شايسته سالاري واقعي، نه شعاري، احترام مديران به حقوق حقه مردم و آزاديهاي آنان وجه همت دولت قرار گيرد، مسلماً اصلاح مديريت ميتواند اصلاح مديران و كشور را در پي داشته باشد كه براي اين كار و پيروز شدن بر جناحهاي منفعتطلب لازم است دكتر روحاني يك ظريف در وزارت داخله و هيات همراه و همفكري گردآوري كرده و با 1+5 داخلي نيز مذاكره و آنها را بر سر عقل بياورد كاري بسيار سخت و شايد ناشدني.