
به استقبال خشكسالي
چنان قحط سالي شد اندر دمشق
كه ياران فراموش كردند عشق
چنان آسمان بر زمين شد بخيل
كه لب تر نكردند زرع و نخيل
بوستان سعدي
نخستين آغاز خشكسالي را در خاور ايران و در درياچهي هامون، تجربه كرديم. بوميهاي اطراف درياچه كه با صيد انواع ماهي و فروش آن ارتزاق ميكردند به دليل فروكش سطح آب و به همان نسبت، كمياب شدن آبزيان؛ تجهيزات صيد خود را رها و شغل جديد قاچاق كالا و عمدتاً سوختهاي فسيلي شامل بنزين و گازوئيل را برگزيدند.
گروهي از اين هموطنان بلوچ و سيستانيمان هم، جهت كسب درآمد؛ خانه و اعضاي خانوادهي خود را، پشت سر گذاشته و به كشورهاي عربي حاشيهي خليج فارس؛ تهران يا مراكز استانهاي ميهنمان عزيمت كردند. در چارچوب در كانون توجه قرار گرفتن موضوع آب؛ بايستي بازگرديم به مقولهي احداث سد كرج، كه در مراسم نخستين مرحلهي بتونريزي فونداسيون – پايهاش – توسط محمدرضا پهلوي؛ با ريختن مُشتي سكّهي نقرهي رايج روز در مخلوط بتون؛ آغاز و افتتاح گرديد، كه آب جمع آوري شدهي پشت سد، از طريق لولههاي فراخ و قطور، به پايتخت ايران منتقل گردد.
هموطنان شريفم عنايت داشته باشند كه باغات و زمينهاي زراعي 360 پارچه آبادي – روستاهاي – منطقهي گستردهي شهريار؛ از آب رودخانه كرج، آبياري ميشدند و جالب توجه اينكه در اسناد – قباله – باغها سهم آب يا حقّابه، مندرج بوده و هست.
با سرازير شدن جريان آب رودخانه كرج به سوي تهران؛ كشاورزان شهريار به صورت مجاز و نيز غير مجاز، به حفر چاه عميق، مبادرت ورزيده و براي مكيدن آب هاي زيرزميني؛ سرمايهگذاري كردند، كه شامل: خريداري موتور ژنراتور ديزل زميني؛ هزينه تأمين سوخت؛ تعويض روغن موتور؛ خريداري قطعات يدكي جهت تعميرات اساسي و پرداخت حقوق به موتوربان ميشد. با اضافه شدن پرداخت دستمزد به «ميوهچينها» مشخص گرديد كه ادامهي فعاليت كشاورزي براي شهرياريها؛ مقرون به صرفه نميباشد.
گروهي از آنان، با پرداخت ارقامي نجومي به شهرداريهاي شهريار؛ باغشان را تغيير كاربري داده و به زمين مسكوني مبدل كردند! عدهي بسيار قليلي هم، حرفهي آباء و اجدادي خويش را رها نكرده و در حلقهي محاصرهي مجتمعهاي تجاري و مسكوني؛ استوار بر جاي ماندند كه ميتوان گفت شيفته و عاشق فعاليت كشاورزي هستند.
بسياري از باغات هم عالماً و عامداً … خشكانده شدند! ميبينيم كه به دليل به وجود آمدن پديدهي شوم «بحران انفجار جمعيت»؛ علاوه بر احساس كمبود آب در اقصي نقاط ايران؛ بهاي زمين، ميزان اجاره بهاي مكانهاي اداري – تجاري و به ويژه مسكوني؛ با شتاب حيرت آور و بسيار نگران كنندهاي افزايش يافته.
براي مثال، در اصليترين خيابان شهريار «خ. ولي عصر» يك مكان تجاري تقريباً شش متر مربعي؛ به مبلغ 000/000/7 تومان ماهانه – جهت اغذيه فروشي – به اجاره داده شده! حفر چاه عميق در جاي جاي كشورمان، منجر به خشكيدن تالابها، رودخانهها و قناتها گرديده و متعاقباً باعث مهاجرت هموطنان روستاييمان به مراكز استانها، شهرها و شهرستان ها شده است.
در راستاي جمعبندي و نتيجهگيري نوشتار كنوني، توجه شما خوانندگان اين سطور را، به اظهار نظر كارشناسانهي متخصصين ذيصلاح معطوف ميدارد كه همسو و همصدا گفته و ميگويند كه ما ميبايستي نخست ميزان كشت و زرع در ايران را، به حداقل رسانده و نياز فرآوردههاي كشاورزيمان را از كشورهاي ديگر تأمين و وارد كنيم. سپس نوبت ايجاد اشتغال براي كشاورزهاي بيكار شده فرا ميرسد كه به شرح وظايف دولتمردان و موظفين در جهاد كشاورزي مربوط ميگردد. شوربختانه حس آيندهنگري و پيشبيني زعماي كنوني قوم كشورمان، بسيار ضعيف و نگران كننده است!
رسول آقلريان