Home فرهنگی نان خالتوری در مقابل بلیط کنسرت

نان خالتوری در مقابل بلیط کنسرت

0
نان خالتوری در مقابل بلیط کنسرت
چندی پیش یکی از نوازندگان ساز کوبه‌ای به نام کیا که دانش‌آموخته کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی است، کتابی را که چند سال پیش منتشر کرده بود به‌عنوان هدیه به من داد و گفت این کتاب داستان بدی دارد.
وقتی داستان را از او جویا شدم، گفت علاوه بر اینکه انتشار این کتاب موجب ایجاد ناملایمت‌ها و دشمنی‌هایی میان او و اساتید دانشگاهش شده، مافیای توزیع کتب آموزشی انگلیسی از توزیع آن جلوگیری کرده‌اند.
چرا که کتاب‌های برخی از اساتید که فروش بالایی دارد و کیفیت خوبی هم ندارد با انتشار کتاب کیا، به خطر می‌افتند. در ادامه کیا حرفی زد که برای هر نوازنده و اهل موسیقی شنیدنش دردآور است. او گفت من شش سال از عمرم را برای این کتاب گذاشتم که نتیجه‌ای مایوس‌کننده به من داد. کار هم که نیست. من برای امرارمعاش خالتوری می‌کنم.
نان خالتوری خوردن شرف دارد به زیر بار چیزهایی بروم که تمام اصول زندگیم را زیرسوال می‌برد. شنیدن این حرف از کیا، باعث شد تا برای اولین بار به کسانی که برای اجرا در عروسی‌ها و مراسم شادی برنامه موسیقی اجرا می‌کنند با دید دیگری بنگرم.
در حرفه و کسب وکارهای مربوط به موسیقی، خالتور زدن، یا مطربی همان چیزی است که به‌عنوان موسیقی زنده جشن‌های عروسی می‌شناسیم و این شغل از دیده نوازندگان موسیقی که از راه‌های دیگری مثل اجرای کنسرت در سالن‌ها و گروه‌های موسیقی مجوزدار فعالیت می‌کنند، یکی از دون پایه‌ترین و بی‌کلاسترین کارها به شمار می‌رود.
این گروه از کسانی که از این راه امرارمعاش می‌کنند اغلب فعالیتی زیرزمینی و غیررسمی دارند. بیشترشان نوازنده‌های خوبی نیستند و به ندرت در میان آن‌ها نوازندهای با تبحر بالا وجود دارد. چرا که راه‌های مختلف گول زدن تماشاچیان آن هم در مراسم شلوغ عروسی وجود دارد و بسیاری از خالتورها متکی به پخش صدایی از پیش ضبط شده هستند و فقط در زمان اجرا، تظاهر می‌کنند که ساز می‌زنند. اما جمع کوچکتری از خالتورها واقعا نوازنده‌اند.
آن‌ها چون شب‌های زیادی برنامه اجرا می‌کنند به خوبی آب دیده می‌شوند و کارشان را هم خوب بلدند. کیا، در دسته دوم قرار می‌گیرد.
موانع مختلف اجرای زنده و درآمد فوق‌العاده کمتر اجراهای زنده کنسرتی نسبت به اجراهای عروسی‌ها باعث شده تا این شغل با تمام مخاطراتش به حرفه‌ای پولساز تبدیل شود. بسیاری از کسانی که کارشان سازماندهی مراسم عروسی است معمولا با چند گروه خالتور و دی‌جی همکاری می‌کنند. گروه‌های معروف خالتوری هم درآمدهای زیادی دارند و برخی از آن‌ها که واقعا کارشان خوب است، برنامه‌هایی به مراتب بهتر از بسیاری از ستاره‌های پاپ را اجرا می‌کنند.
تصور کنید که به جز شب‌هایی که مناسبت مذهبی دارند، هرشب در کل ایران چند مراسم عروسی برگزار می‌شود؟ تعداد هرچه باشد از تعداد کنسرت‌ها و جُنگ‌های هنری و اجراهای کافه‌ای بیشتر است. پس این کسب و کار و کسب و کارهای مرتبط بات آن مثل دلالی و مدیریت برنامه خالتورها، کسب و کار پر سودی است. به این ترتیب با خودم فکر کردم که با استفاده از آگهی‌های موسیقی مجالس با چند خالتور و هماهنگ‌کننده برنامه خالتور و دی‌جی تماس بگیرم.

تا قبر آ آ آ آ….

اولین آگهی را که پیدا می‌کنم، وقتی شماره تلفن ذکر شده در آگهی را می‌گیرم می‌بینم این شماره قبلا در دفتر تلفن گوشی من وجود دارد. از تعجب کم مانده که شاخ در بیاورم. فرهاد!!! فرهاد با همه دبدبه و کبکبه‌اش خالتور هم هست؟
فرهاد نوازنده سازهای کوبه‌ای یا همان درامز است که به اشتباه مصطلح به آن جاز می‌گویند. او را به‌عنوان یکی از نوازنده‌های متوسط ساز درامز می‌شناختم. اکنون که اجراهای کافه‌ای با درآمد متوسط رو به پایین رواج پیدا کرده او به همراه چند گروه مختلف تقریبا هفته‌ای یک‌بار یا بعضی مواقع دو هفته یک‌بار در کافه‌ها موسیقی زنده اجرا می‌کند.
می‌گوید که 18 سال است ساز می‌زند و گیر و گرفتاری‌های اجرا‌های سالنی آنقدر زیاد است که برایش نمی‌صرفد به خاطر اجرای سالنی که از نظر کلاس کاری به مراتب از اجرای کافه‌ای بهتر است، سراغ این نوع اجرا برود.
از او می‌پرسم که درآمد اجراهای سالنی با کافه‌ای چه تفاوتی دارد. می‌گوید که چون هزینه کرایه یک سالن زیاد است و دلال‌ها و واسطه‌های زیادی هم سر راه آدم سبز می‌شود، در آخر اگر همه بلیط‌های یک اجرای سالنی فروش هم برود، چیز زیادی برای خود موزیسین‌ها باقی نمی‌ماند.
اما در کافه‌ها چون پول مکان اجرا را از ما نمی‌گیرند و در عوض درصدی بین 20 تا 30 درصد از مبلغ فروش بلیط را برمی‌دارند، پول بیشتری برای ما می‌ماند. از او می‌پرسم که خالتور هم می‌رود؟ کمی مکث می‌کند و می‌خندد و به رسم مش قاسم می‌گوید: « ولا آقا دروغ چرا! تا قبر آ آ آ آ…. بله خالتور هم می‌ریم. البته برای مراسم باکلاس.» می‌پرسم که دستمزدها چگونه است. از جواب دادن به هرنحوی شده شانه خالی می‌کند. می‌گوید بستگی به گروهی دارد و تعداد نوازنده‌ها و مراسم. نمی‌شود دقیق گفت.

پول نقد، بیمالیات مثل هولو

به شماره موبایلی که از طریق یک آشنا به من داده شده زنگ می‌زنم جوان خوش صحبتی با انرژی زیاد پاسخم را می‌دهد که نامش حسین است. او چند گروه نوازنده‌های عروسی و مجالس را مدیریت می‌کند. از فشردگی کارهایش سئوال می‌کنم. او می‌گوید از الان که اواخر خرداد است تا اواسط شهریور که محرم می‌شود، برنامه‌هایشان درحال پر شدن است. او می‌گوید برای جلوگیری از بروز مشکل باید مشتریان 30 درصد هزینه را به عنوان رزرو بپردازند.
از حسین می‌پرسم چطور انقدر سرشان شلوغ است؟ می‌گوید: « تازه پارسال وضع خیلی بهتر بود. الان با این گرانی‌ها خیلی از تازه عروس دامادها سعی می‌کنند هرچه می‌شود مراسم عروسی را کم هزینه‌تر برگزار کنند. هیچ کس که از غذا نمی‌زند.
اولین چیزی که به فکرشان می‌رسد این است که از هزینه ارکستر موسیقی کمتر مایه بگذارند تا هم بتوانند مهمان بیشتر دعوت کنند و هم غذا را کم نگذارند. البته من همیشه می‌گویم که ضرر می‌کنند چون بالاخره موسیقی یخ مراسم را می‌شکند. مراسم اگر یخ باشد که فایده‌ای ندارد.»
حسین دو نوع خدمت دارد. اولی اینکه یک گروه موسیقی متشکل از کیبورد، ویولن، پرکاشن، خواننده، تومبا و دیجی را به مجلس می‌فرسد. این ترکیب کاملترین ترکیب ارائه شده از طرف او است. نوع دوم اینکه او فقط یک دیجی و یک شومن را می‌فرستد. به او می‌گویم من خودم آشنایی مختصری با موسیقی دارم و برای همین از او می‌پرسم آیا این گروه‌ها واقعا نوازندگی می‌کنند یا فقط یک آهنگ را پخش می‌کنند و به ظاهر ادای ساز زدن را در می‌آورند.
او می‌گوید باید برای دیدن نمونه کارها به دفترش بروم تا هر گروه و نوازنده‌ای را که خوشم آمد سوا کنم. از او می‌پرسم که این بچه‌ها آیا سواد موسیقی دارند یا موسیقی را گوشی و تجربی آموخته‌اند؟ می‌گوید همه جور نوازنده‌ای بین این بچه‌ها هست. از قیمت‌ها سئوال می‌کنم.
او بالافاصله از محل برگزاری جشن سئوال می‌کند، می‌پرسم برای چه؟ می‌گوید این مسئله تعیین می‌کند که شما چه نوع خدمتی را از ما بگیرید بهتر است. مثلا در سالن‌های عروسی موزیک پلی بک (Play Back) از لپتاپ پخش می‌شود و یک خواننده روی آن می‌خواند.
اگر در باغ باشد و نور باغ هم مناسب باشد می‌توان هم از گروه موسیقی و هم از دی جی استفاده کرد. نور اگر مناسب باشد 900هزار تومان تا 2 میلیون تومان به نفع صاحب جشن صرفه‌جویی می‌شود و گرنه باید تجهیزات نور راه هم با گروه موسیقی بفرستد.
قیمت را از او جویا می‌شوم. گروه موسیقی بسته به ترکیب گروه از 3 میلیون و 700 هزارتومان تا 40 میلیون تومان و دیجی و شومن بسته به کیفیت کار، از 1 میلیون و 300 هزارتومان تا 6 میلیون تومان دستمزد می‌گیرند.
با تعجب می‌گویم: 40 میلیون تومن! چرا انقدر زیاد؟ می‌گوید: « وقتی یک روضه خون، اونم فقط یه نفر، که کارش گریه انداختن مردم است، شبی 20 میلیون تومن دستمزد می‌گیرد، یه گروه کامل که نوازنده‌هاش هر کدوم ده بیست سال زحمت کشیدن ساز یاد گرفتن، حقش نیست؟»
از او می‌پرسم آیا خواننده‌های معروفی هم در میان افرادی که با او کار می‌کند وجود دارد؟ او از چند نام نسبتا شناخته شده و یکی دو ستاره پاپ یاد می‌کند و می‌گوید معروف‌ترینشان برای مراسمی که در سالن‌های رسمی عروسی که مختلط نیست و مجوز موسیقی هماهنگ شده دارد و مجالس و گردهمایی‌های مربوط به شرکت‌های خصوصی، در ازای هر نیم ساعت 80 میلیون تومان می‌گیرد.
خواننده‌های به اصطلاح نیمه تاپ، که معروفیت دارند ولی بیشتر فعالیتشان از ماهواره پخش می‌شود، بسته به خود خواننده که چه کسی باشد 10 میلیون تومان دستمزد برای خود برمی‌دارد یعنی 10 میلیون به علاوه هزینه گروه. اگر گروه داشته باشد که گروه هم ممکن است بین 4 تا 6 میلیون بگیرند و اگر بخواهد با دی جی و پلی بک بیاید که هزینه کمتر می‌شود.
با تعجب از او می‌پرسم پس جناب «ب» هم خالتور می‌رود؟ او از آن طرف خط بیشتر از من تعجب می‌کند و می‌گوید: «ببخشیدها! شما مثل اینکه اهل اینجا نیستی برادر؟ خب معلومه خالتور هم میره. اصلا چرا نره؟ این که خالتور هم نیست آخه یه جورایی.
وقتی تو سالن مجزا و با هماهنگی بره دیگه خالتور نیست که یا وقتی برای جشن‌های سالانه یه شرکت بره که خالتور نیست. هرچند موسیقی‌اش واقعا خالتوریه. اما فرق میکنه با اجرای تو یه باغ. نه مالیاتی نه دردسر بلیط فروشی پول نقد یه شبه. مثل هولو. کی بدش میاد؟»
از او می‌پرسم مدت زمان رایج برنامه‌ها چقدر است؟ می‌گوید آن هم مختلف است ولی به طور متوسط اگر برنامه‌ها برای آشناها باشد، مثل شما که شماره رو از آشنا گرفتید، برنامه‌ها از ساعت شروع مجلس شما تا پایان آن است اما برای غریبه‌ها هر یک ساعت اضافه باز هم بسته به گروه، یک میلیون و 500هزارتومان به مجموع هزینه اضافه می‌شود.

خالتورهای مخصوص اَنتِلِکت‌ها

به داریوش زنگ می‌زنم. خدمات او در بخش خود موسیقی بسیار کمتر از خدماتی است که حسین می‌تواند بدهد. اما او در بخش نورپردازی و طراحی صحنه اجرای موزیک، گزینه‌های متنوع‌تری دارد. او می‌گوید نورپردازی صحنه از 2 میلیون و 500هزارتومان تا 5 میلیون تومان هزینه دارد. گرانترین نورپردازی، نورپردازی و طراحی صحنه با اِل‌ای‌دی کف است.
از او می‌پرسم اِل‌ای‌دی کف چیست؟ می‌گوید، یک نوع ال‌ای‌دی که در کف صحنه قرار می‌گیرد مثل همان طراحی‌هایی که در نماهنگ‌های موسیقی برخی از خواننده‌های پاپ به کار می‌رود و مثال‌هایی را هم می‌آورد که هیچ کدام را نمی‌شناسم.
گروه موسیقی او بسته به سایز و ترکیب گروه از 3 میلیون و 500 هزارتومان تا 18 میلیون و 500هزار تومان هزینه دارد که البته این هزینه با احتساب هزینه نورپزدازی مختصر و تجهیزات صوتی مثل بلندگو است. گروه موسیقی او به غیر از کیبورد و پرکاشن، ویولن، تومبا و دی جی، ساز دیگری هم دارد: کلارینت.
جالب است چون کلارینت‌سازی است که بیشتر کاربرد موسیقی ارکستری دارد. وقتی از او می‌پرسم چطور شده که گروهی با ساز کلارینت دارد با خنده می‌گوید: «از پالِت بپرس. از وقتی گروه پالت مُد شد و این آقایون و خانوم‌های اَنتِلِکت (Intellect)، رفتن تو فازِ این جور موزیکا، خواهون سازهای انتلکتی هم زیاد شده و گرنه خال رو باید خالتور بزنه. من می‌گم موزیک خال، همون موزیک شیش و هشت خودمونه. این موزیکای جدید بچه بازیه.»
از او می‌پرسم پس گیتار چرا جزو این سازها نیست. می‌گوید اغلب آهنگ‌های مجالس استفاده کمی از گیتار می‌کنند و می‌توان از یک نوازنده گیتار برای تکنوازی به طور مجزا استفاده کرد ولی ملودی‌ها را ویولن و کلارینت به خوبی می‌توانند اجرا کنند.
از او می‌پرسم مجوز داستانش چیست. پاسخ می‌دهد مجوز برای اجراهای زنده سالن‌های عروسی است که یک خواننده است و پلی بک موسیقی. از او می‌پرسم آیا این بچه‌ها موسیقی خوانده‌اند یا موسیقی را گوشی یاد گرفته‌اند. می‌گوید هستند بچه‌هایی که «موسیقی خوانده باشند» اما قیمت آنها تقریبا دو برابر می‌شود. اما در صحبت‌هایش متوجه می‌شوم منظورش از موسیقی خواندن، آن‌هایی است که شهرت بیشتری از طریق پخش نماهنگ در کانال‌های ماهواره‌ای پیدا کرده‌اند.

 

محمدعلی پورخصالیان

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here