اوضاع داخلی کشور بهطور کامل ملموس دشوارتر و دشوارتر میشود در این میان چهرهها و مقامات داخلی ایران به چند دسته تقسیم شدهاند که اتفاقا اگر چه در ظاهر با سایر افراد و چهرهها همراهی میکنند و گاه قیافههای حق بهجانب به خود میگیرند اما تردیدی وجود ندارد که در پشت کلمات زیبا و فریبنده، اهداف و منافعی وجود دارد که الزاما همهی آن اهداف، با منافع ملی همسو نیست.
البته مدت مدیدی است که منافع دولتها و رهبران، اعم از آن که واقعا با منافع ملی و منافع مردم همجهت و یا هممانند باشد یا نه بهعنوان ملت معرفی میگردد. از این بابت آن چه منافع ملی نامیده میشود لزوما نباید منافع ملت باشد بلکه گاهی دولت و افراد حکومتی منافع خویش را دنبال میکنند و از آن بهعنوان منافع ملی دفاع میکنند.
حال در ایران حتی اگر آن چه بهعنوان منافع ملی معرفی میشود، همهی ابعاد منافع ملت را در برنگیرد در بخشهایی از آن در واقع منافع حکومت جمهوری اسلامی ایران باشد، باز هم از دید گروهها و جناحهای گوناگون همین منافع ملی هم تعاریف گوناگون دارد. تعاریفی برخی از آن با مفهوم منافع ملی دولتی همخوانا نیست.
چنانکه برخی از چهرههای عمدتا محافظهکار تلاش میکنند تا مدیران دولتی را به مناظرههای گوناگون بکشانند و آنها را به ارائه اطلاعات سازمانی که در مواردی طبقهبندی شده و حفاظت شده است، وادار سازد از جمله این نمونهها، تلاش برای برگزاری مناظره با مدیران و مقامات وزارت امور خارجه است در تمامی کشورها، تنها بهویژه وقتی جناحهای مخالف و زیادی در جامعه وجود دارد، دستگاههایی که اطلاعات حفاظت شده دارند مانند وزارت امور خارجه، سرویس امنیتی و…، اگرچه گاهی به ارائه اطلاعات و شرکت در مصاحبهها پرداخته میشود و مقامات ارشد یا سخنگویان آن مجموعه در میان خبرنگاران حاضر میشوند اما اصلا کسی یا مقامی از آنان در مناظره شرکت نمیکند تا وادار به ارائه اطلاعات پیشبینی نشده گردد.
در ایران اما چهرههای محافظهکار و مخصوصا چهرههایی که به تریبونها دسترسی دارند با انتشار دروغهای شگفتانگیز یا ارائه اطلاعات غلط تلاش میکنند تا در مقابله واکنش انفعالی وادار سازند. آنها فکر میکنند که هدف وسیله را توجیه میکنند و اگر قرار است برای رضای خدا ! دولت روحانی بیاعتبار و ساقط شود حتی میتوان از گناهان کبیره و دروغ برای دسترسی به هدف بهره جست. جناح محافظهکار علاوهبر این از انزوا دیگری برای بیاعتبار کردن دولت بهویژه در خارج از کشور بهره میگیرد.
محافظهکاران با انجام اقدام خشونتبار و نامناسب میخواهند بهویژه به شرکای خارجی ایران این نکته را القاء کنند که اصولا اتکاء به قولهای دولت جمهوری اسلامی ایران اعتماد کرد. ازجمله این اقدامات میتوان به پخش بیضابطهی اعترافهای تلوزیونی درجهت اعمال سختگیریهای بیشتر اجتماعی و یا تصویب نشدن لوایح ضدپولشویی و ضدتروریسم در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام اشاره کرد.
با این گونه اقدامات روشن که شرایط همکاری در خارج به ضرر دولت مستقر تهران تغییر مییابد و این دقیقا همان چیزی است که رقبای دولت را خوشحال میکند.
بر این پایه بیدلیل نیست که سخنگوی دولت و یا رئیس دفتر رئیس جمهور هر از گاهی میگویند که برای برخی افراد مبارزات و رقابتهای انتخاباتی هنوز به پایان نرسیده است در واقع رقیبان پیشین روحانی فکر میکنند که برای خارج ساختن قوهی مجریه و قدرت اجرایی کشور، باید این سه سال باقیمانده را برای جلوگیری از موفقیتهای دولت، تمام تلاش خود را به کار گیرند.
از این بابت نه فقط در امور اجتماعی و مواردی که به ناراضی کردن شهروندان ایرانی میانجامد، بلکه در سایر امور از جمله دیپلماسی، هرآنچه که از دستشان بر میآید را علیه روحانی و همکارانش انجام میدهند. جالب است که محافظهکاران و تندروها، این اقدامات را محض رضای خدا و برای انجام تکلیف شرعی انجام میدهند. معلوم نیست که آیا محافظهکاران میخواهند محض رضای خدا مردم و کشور را نابود سازند؟
دراین باره که آیا محافظهکاران تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم رفتار خود را میفهمند یا خیر دلایل روشنی وجود ندارد. انتظار آن است که این تندرو آنقدر عقل داشته باشند که نتیجهی ضربه زدن به خود را بر خود درک کنند و خطر آن را بفهمند. اما گاهی چنین نیست و افراطیون چشم بسته و با حماقت، کشور را به لب پرتگاه میبرند این مصداق دوستی خاله خرسه با کشور و نظام است.
در محافل غیررسمی گفته میشود که 90 (و در مواردی با اغراق99) درصد از مشکلات و زیانهایی که به کشور وارد شده براثر ندانمکاری و مدیریتهای احمقانه رخ داده است و تنها 10 (یا یک) درصد این آسیبها بهخاطر وجود فساد مدیران و سوءاستفاده ایشان رخ داده است. طنز تلخ این ادعا آن است که مدیران جمهوری اسلامی ایران آنقدر بیعرضه هستند که نمیتوانند حتی به نفع خود دست به سوءاستفاده بزنند و تنها با نابود کردن سرمایههای کشور و حیف و میل، به کشورمان ضربه میزنند.
رهبران کشور و مخصوصا رهبران ارشد باید بهویژه به بازیکنان و بازیگرانی که گل به خودی میزنند توجه کنند. چرا که حملهکنندگان خارجی با دفاع سربازان دیپلماسی و اقتصاد کشور پاسخ داده میشوند اما غضنفرهایی که با ندانم کاری به خودمان گل میزنند از سوی چه کسی دفاع می شود؟
مواظب گل به خودی باشید
نادر کریمی جونی