
اگر قانون گذار چطور و چگونگی اعتراض مردم را برای ظابطان قضایی توضیح داده بود نگاه مردم به پلیس و نیروهای انتظامی بهتر میشد و بسیاری از اعتراض مجرب به دستگیری و بازداشت نمی شد.
علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی خبر داده است که همه بازداشتشدگانی که عمل مجرمانهای انجام نداده بودند آزاد شدند. این جمله به لحاظ حقوقی یک ابهام بسیار بزرگ دارد و آن اینکه ضابطان قضایی که در صحنه اعتراضهای خوزستان بودهاند بر اساس وظیفه ذاتی قانونی خویش موظف به برخورد و مواجهه با افرادی بودند که جرائم مشهود انجام دادهاند.
در واقع برخورد با جرائم مشهود وظیفه پلیس و نیروهای انتظامی بوده و این نیروها مجاز به کشف جرم نبودهاند. در این صورت اگر کسانی مرتکب جرم مشهود نشدهاند، نیروهای انتظامی به چه دلیل و بر اساس چه وظیفهای آنان را دستگیر کردهاند؟
علاوه بر این وقتی یک دستگیر شده جرم مشهود انجام نداده اصولا چرا دستگیری او به بازداشت تبدیل شده و مقام قضایی براساس چه مدرک یا مدارکی قرار بازداشت صادر کرده است؟ پرسش مکمل آن است که اگر افرادی بدون ارتکاب جرم مشهود دستگیر شدهاند و نیروی انتظامی به خاطر این دستگیری نادرست سرزنش یا بازخواست نشده، مقام قضایی هم این دستگیری نادرست را بدون مدرک به بازداشت تبدیل کرده است، آیا آزادی این افراد افتخار محسوب میشود؟
آیا مقامات دولتی و حکومتی باید به خاطر آزاد کردن این افراد بیگناه مورد تقدیر و تشکر قرار بگیرند؟ یا باید آنان را به خاطر دستگیری و بازداشت افراد بیگناه مورد بازخواست قرار داد؟
دستکم هیچ دلیلی وجود ندارد که اجازه دهد مقامات حکومتی به خاطر آزادسازی افراد بیگناه افتخار کنند اما در روزهای گذشته و نیز اعتراضهای سال 1398، بسیاری از مقامات حکومت جمهوری اسلامی آزاد کردن افراد فاقد رفتار مجرمانه را با افتخار اعلام و تکرار کردند.
در حالی که هیچ یک از ایشان توضیح نمیدادند که افراد فاقد رفتار مجرمانه اصلا چرا دستگیر شده و به چه علتی دستگیری ایشان با قرار بازداشت تکمیل شده است. جالب توجه است که این رفتار عجیب در زمان ریاست ابراهیم رییسی بر قوه قضاییه انجام پذیرفته است. این سابقه البته در مورد کسی که قرار است در روزهای آینده زمام امور دستگاه اجرایی را در دست بگیرد، نگرانکننده است.
نگارنده خود در بند سیاسی- امنیتی زندان اوین بازداشت شدگانی را مشاهده کرده است که فقط تماشاچی اوضاع بودهاند و در دستگیریهای کور و جمعی که به فلهای موسوم است، دستگیر شده و دادگاه فقط به مناسبت حضور ایشان در صحنه اعتراضها به اتهام اجتماع و تباتی علیه امنیت ملی، قرار بازداشت صادر کرده است.
در این صورت حتی حضور در صحنه اعتراضها میتواند عنوان مجرمانه داشته باشد و سبب برخورد و صدور قرارهای تنبیهی شود. در عین حال اگر اعتراضها در فضای مجازی یا در رسانهها منتشر و نوشته شود، باز هم میتواند به عناویتی همچون تبلیغ علیه نظام و اجتماع وتبانی علیه امنیت ملی، مورد مواجهه و برخورد قضایی قرار گیرد؛ در این صورت یک ایرانی چگونه میتواند اعتراض خود را ابراز و به مقامات حکومتی تفهیم کند؟
چون حتی حضور فیزیکی در اعتراصها نیز ممنوع است و باعث برخورد قضایی میشود، علاوه بر این اعتراض به شکل مکتوب و در فضای رسانهای یا مجازی هم باعث برخورد فضایی میشود و دستگاههای امنیتی با بروز کوچکترین ناآرامی در کشور، بیدرنگ به فعالان رسانهای هشدار میدهند که مبادا شدت اعتراضها منعکس و زمینه سوءاستفاده دشمنان و ضدانقلاب فراهم شود.
اکنون پرسش اصلی آن است که ایرانیان چگونه، در کجا و در چه زمانی مخالفت خود را ابراز دارند تا موجب نگرانی حکومتکنندگان و اعمال برخوردهای قضایی با ایشان فراهم نشود؟ آیا مقامات جمهوری اسلامی ایران که مردم را صاحب انقلاب و جمهوری اسلامی میدانند، اجازه اعتراض به مردم میدهند؟
نادر کریمیجونی