
در آستانه نخستین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم. رأی بالای مردم به روحانی پیام روشنی بود که مردم به حاکمیت مخابره کردند تا در وهله نخست به شیوهای از حکمرانی نه بگویند و به دولت روحانی این فرصت را بدهند که با وجود همه کاستیها و سستیها به کار خود ادامه دهد. این پیروزی را صرفاً نمیتوان از منظر تحرکات نیروها و جریانهای سیاسی نگریست.
هرچند که ائتلاف سیاسی شکل گرفته در ذات خود پدیدهای جالبی بود و امکانی بدیع را ترسیم کرد. با این وصف این خود مردم بودند که از تجربیات خود آموختند و این مشارکت سیاسی موثر را شکل دادند. آقای دکتر محمدعلی همایون کاتوزیان، دانش پژوه گرانقدر پس از انتخابات اشاره مهمی داشتند مبنی بر این که ظرفیت خلق شده در این انتخابات میتواند مشکل دیرینه تاریخ ایران، یعنی تضاد دولت و ملت را کمرنگ کند و به یک معنی زمینه از میان رفتن آن فراهم آمده است.
نظریه تضاد دولت و ملت در تاریخ ایران بر آن است که در ایران هیچگاه تضاد طبقاتی وجود نداشته است. تضاد موجود همیشه میان دولت و ملت بوده است. جدی گرفتن نتیجه این انتخابات و توجه به چگونگی شکلگیری فضای انتخاباتی توسط صاحب این نظریه برای مخاطبان آشنا مسلما تامل انگیز بوده است. سخن بر سر فرصتی تاریخی است که برای بازسازی تمدنی و پیشرفت و تعالی پدید آمده بود.
امروزه اما نشانههای فراوانی مبنی بر از دست رفتن امید مردم مشاهده میشود. مدتی است که کمپینهای من پشیمانم به راه افتاده است. مسلماً جناح شکست خورده در انتخابات و نیز کسانی که از اساس قائل بر مشارکت نبودهاند و نظام را اصلاح ناپذیر میدانند از این سرخوردگی و دلسردی زودهنگام به شدت استقبال میکنند.
حوادث دی ماه 96 حکایت از وجود نارضایتی در بخشی از اقشار داشته است. آمادگی مردم در نا امید شدن کاملاً ریشهدار است و عللی ساختاری دارد. ما به قول دکتر محمد فاضلی با همایندی و همافزایی بحرانهای مختلف روبهرو هستیم و مسائل حل نشده بسیاری داریم که نوعی خستگی اجتماعی ایجاد کردهاند. این خستگی اجتماعی نه تنها خشم و نفرت تولید میکند، بلکه آمادگی بالایی برای نا امید شدن را به وجود میآورد.
تحقیقاتی که درخصوص اعتماد انجام میشوند، حکایت از بیاعتمادی بالا در جامعه ایرانی دارد. بیاعتمادی، نارضایتی و نا امیدی حالاتی هستند که از تبدیل شدن نیروهای انسانی به کارگزار توسعه جلوگیری میکنند. خود وزارت بهداشت آمار مبتلایان به اختلالات روانی را 26 درصد اعلام کرده است. جامعه خسته و پرتنش و ناتوان از بازتولید اجتماعی امید!
متأسفانه جریانهای سیاسی به درجات مختلف به اینها همه کم توجه هستند و از آثار و نتایج برخی از اقدامات و برخوردهای سیاسی خود غفلت میورزند. سختگیری در زمینه سبک زندگی مردم و تخریب دولت از برخی تربیبونهای رسمی، سیاسی و امنیتی دیدن همه چیز، عواقب ناخوشایندی را درپی خواهد داشت.
با توجه به شرایط پر آشوب منطقه خاورمیانه و دشمنان جهانی و منطقهای جمهوری اسلامی، واقع گریزی بسیار ناسنجیده و مخاطره آمیز است. ما این گونه نه تنها راهی به توسعه نخواهیم داشت، بلکه هر آینه شاهد فرسایش سرمایههای اجتماعی خواهیم بود.
در بزنگاهی خطیر در تاریخ خود ایستادهایم. امید است که عقلای حاکمیت، نخبگان و خیرخواهان به شکلگیری گفتگوی شفاف و صادقانه نظام با مردم یاری برسانند. با گفتگوی ملی درباره مسائل عمده، برون رفت از بحرانهای فزاینده متصور خواهد بود. از این رهگذر شاید هنوز بتوان با احیای سیاست امید، به سیاست امید بست.
محمدرضا زمردی