یک فیلترینگ و بسیاری گزینه
نزدیک به یک ماه بعد از فیلتر شدن تلگرام، برنامه پیغام رسانی که با حاشیههای بسیار زیادی در ایران فیلتر شد، نسخه دستکاری شدهای به نام تلگرام طلایی و پس از آنها نسخه هاتگرام عرضه شد. ظاهرا نسخه طلایی تلگرام، به نوعی کدنویسی شده است که کاربران سرورهای خارجی تلگرام میتوانند تمامی شرایطی را که در آن داشتهاند، در تلگرام طلایی نیز از همان اعضا و حتی رباتها بهرهمند گردند.
هرچند حتی پیش از منتشر شدن این نسخههای توسعه یافته از دستکاری کدهای اصلی تلگرام که گفته میشود با هماهنگیهای داخلی صورت گرفته هم نسخههای متعدد دستکاری شدهای از تلگرام عرضه شده بود، آمدن این دو نسخه دستکاری شده داخلی و ظاهرا مورد تایید برخی از آقایان، خیلی دیرتر از نسخههای حاوی فیلترشکن اتفاق افتاد.
بسیاری از کاربران ایرانی تلگرام، حتی پیش از فیلتر شدن این برنامه، همان نسخههای دستکاری شده که حاوی فیلترشکن بودند را روی دستگاههای ارتباطی خود نصب کرده بودند و پس از فیلترینگ، برای بسیاری از کاربران ایرانی، درنگی طول نکشید که با استفاده از نسخههای دستکاری شده اولیه باز بتوانند از تلگرام استفاده کنند.
روش دیگری که مدتی بعد با آمدن آخرین نسخه اصلی تلگرام بسیاری از کاربران از آن استفاده کردند، بهروزرسانی تلگرام اصلی و استفاده از پراکسیهای متعددی بود که در کانالهای تلگرامی به کاربران معرفی شده بود. در همان روزهای اول فیلترینگ، حجم بسیار زیاد استفاده کاربران از انواع فیلترشکنها باعث شد تا عملا فیلترشکنهای رایگان هم نتوانند پاسخگوی نیاز کاربرانی باشند که قصد سر زدن به حساب تلگرام خود را داشتند.
به این ترتیب موجی از انواع ارائهدهندگان خدمات شبکههای شخصی مجازی یا همان ویپیاِن (VPN) شروع به فعالیت و فروش کرد. برخی از کاربران ایرانی هم از این طریق، یعنی با استفاده از خرید حساب ویپیاِن، بدون استفاده از نسخههای دستکاری شده تلگرام، از این پیغام رسان استفاده کردند.
از سوی دیگر پیغام رسانهای داخلی هم مطرح میشوند و کمکم نامشان سر زبانها میافتد و نشانشان هم روی بیلبوردهای شهر، خودنمایی میکند. حجمههای برنامهریزی شده و خودجوشی هم از انواع مختلف و عمدتا با چاشنی طنز در مورد این پیامرسانهای داخلی به راه میافتد.
لطیفههایی که متذکر اشکالهای آنها است، مقایسه برخی شرایط استفاده از آنها با پیامرسانهای خارجی و دیگر موارد. بسیاری از مقامهای دولتی و اعضای سازمانها و ارگانها هم اعلام میکنند که از تلگرام به یکی از این پیامرسانهای داخلی مهاجرت کردهاند.
مهاجرتی که شبیه اسبابکشی شد
پیش از فیلترینگ تلگرام بسیاری از کارشناسان و کاربران پیشبینی میکردند که کاربران تلگرام مهاجرت گستردهای از این پیامرسان به پیامرسانهای مشابه خارجی داشته باشند. هرچند در عمل حتی واتس اَپ، که نزدیکترین گزینه برای این مهاجرت بود، با محدودیتهای زیادی که در بخش حجم و عملیات مختلف ارسال فایل داشت نتوانست مقصد این مهاجرت باشد.
پیامرسانهای داخلی هم در عمل با استقبال کمی مواجه شدند و در عوض خود تلگرام، یا بهتر است بگوییم، نسخههای دستکاری شده تلگرام برنده این بازی شد. به این ترتیب پیشبینیهای تمام کسانی که فکر میکردند که حاصل این فیلترینگ، مهاجرت گسترده کاربران به یک شبکه دیگر میشود اشتباه از آب در آمد. این مهاجرت نه تنها اصلا اتفاق نیافتاد بلکه آن چه در عمل روی داد بیشتر شبیه اسبابکشی از یک خانه به خانهای کاملا مشابه در همسایگی خانه اول بود.
اگر نگارنده به شما بگوید که تاکنون حتی یک نفر را از نزدیک هم نمیشناسد که از پیامرسانهای داخلی استفاده کند، ممکن است در پاسخ گفته شود که یک نفر و دوستان و نزدیکان یک نفر ملاکی برای این نتیجهگیری نخواهد بود که پیامرسانهای داخلی محبوبیت چندانی ندارند و نتوانستهاند در جذب کاربر موفق باشند.
اما جالب است که برای سنجش وضعیت محبوبیت و کاربری پیامرسانهای داخلی میتوان به گفتههای وزیر محترم ارتباطات و فناوری اطلاعات استناد کرد. چندی پیش محمدجواد آذری جهرمی اعلام کرد که از بیش از ۴۵میلیون کاربر تلگرام تنها یکمیلیون نفر بهدلیل فیلترینگ از آن خارج شدهاند.
چنین رویکردی نشان میدهد که هنوز پیامرسانهای داخلی نتواستهاند، جای خود را در میان کاربران ایرانی باز کنند. براساس تحقیق فرهنگسرای رسانه و شبکههای اجتماعی حدود ۵۳ درصد از مردم روزانه بین پنج تا ۹ ساعت از وقت خود را در شبکههای اجتماعی میگذرانند.
این دو آمار در کنار هم خبر از شرایط خاصی میدهد که نشان میدهد رویکرد اعمال فیلترینگ و عرضه خدمات مشابه خدمات فیلتر شده، چقدر باید با حساب و کتابهای مختلف صورت گیرد و چقدر تصمیمهایی که گرفته میشود از نتیجهای که مدنظر تصمیمگیران است دور است.
وقتی 45 میلیون کاربر از خدماتی استفاده میکنند که قرار است فیلتر بشود و وقتی 53 درصد از مردم یک کشور روزانه از 5 تا 9 ساعت از عمرشان در شبکههای اجتماعی میگذرانند، آیا میشود این حجم از کاربری یک خدمت اینترنتی و این حجم عجیب وقتگذرانی در شبکههای اجتماعی را یک شبه با یک اقدام ممانعتکننده و گذاشتن چند گزینه ضعیف مدیریت کرد؟
چند نکته
در مباحث توسعه از قدیم مبحثی وجود داشته که بهطرز عجیبی در کشور ما مغفول واقع شده: توسعه پایدار. اما توسعه پایدار چیست؟ چرا مردم ما در ادبیات اقتصادی و سیاسی دولتمردانمان واژه توسعه را بارها شنیدهاند اما واژه ترکیبی توسعه پایدار به گوش بسیاری از ایرانیان غریبه است؟
به بیان بسیار ساده توسعه یک کشور وقتی در عمل اتفاق میافتد که همه بخشهای آن بهطور موازی و با هم توسعه داشته باشد. یعنی این طور نباشد که مثلا اینترنت پرسرعت به کشوری بیاید، اما دولت الکترونیکی اتفاق نیافتند، مسئله اعتیاد به اینترنت و اعتیاد به فناوری بالکل از قلم بیافتد.
تصورکنید مزرعهای که در بخشی از آن اصلا بذری پاشیده نشود، در بخشی از آن بذرهای مرغوب و بخش دیگر نا مرغوبترین بذرها کاشته شود و به همه قسمتهای مزرعه از جمله بخشهایی که بذری پاشیده نشده آبیاری بشود. آیا انتظار میرود که گندم یک دست و مرغوب در تمام این مزرعه بروید؟
آمار مربوط به صرف وقت روزانه 53 درصد از مردم بین پنج تا ۹ ساعت در شبکههای اجتماعی، آماری نگرانکننده است. این آمار نگرانی از اعتیاد به فناوری و تبعات بسیار جدی آن را گوشزد میکند. آیا میشود یک شبه فردی سیگاری را مجبور کرد که سیگار نکشد؟ آیا فردی که عادت دارد روزی پانزده استکان چای بنوشد را میشود مجبور کرد با جایگزین کردن چای میوهای یا هر نوشیدنی دیگری، از عادت چای نوشیدن افراطی انداخت؟
زندگی امروز بسیاری از مردم جهان همراه با عادتهایی است که ممکن است ضرر رسان باشد. تغذیه ناسالم، استفاده افراطی از کولر و بخاری، عدم تحرک، وابستگی شدید به تماشای فیلم و سریال و البته اعتیاد به اینترنت. تغییر عادتهای کاربری اینترنت خصوصا در کشور ما، نیازمند برخورد ظریفی است که جنبههای مختلف این کاربری را درک کرده باشد.
فیلترینگ تلگرام و گزینههایی که برای مدیریت و مهندسی خواستههای اعمالکنندگان این فیلترینگ گذاشته شد، یک نقطه عطف در شکست این مدل برخورد با مسایل بسیار پیچیده امروزی است. مسائلی که تنها یک یا دو بُعد ندارد. مسائلی که باید با حساب و کتاب بیشتر و با کارشانسی و برآورد مبتنی بر واقعیت و حقایق و دور از اعمال سلیقه صورت گیرد.
اهدا سلطانعلی زاده