امروزه پدیده فرار مغزها بر کسی پوشیده نیست و یکی از مسائل مهم و اساسی کشورهای در حال توسعه ازجمله ایران محسوب میشود. اگر بخواهیم تاریخچه فرار مغزها را مرور کنیم در مییابیم که این اصطلاح اولینبار در اواسط دهه ۱۹۵۰ در انگلستان مطرح گردید و در آن دهه فارغالتحصیلان دانشگاههای انگلیسی برای جستجوی کار به سایر کشورها میرفتند.
فرار مغزها یا مهاجرت مغزها به فرآیندی اطلاق میشود که در آن نخبگان و فرهیختگان یک کشور به دلایل مختلف اقتصادی، علمی، سیاسی، فناوری و … و همچنین ناتوانی جامعه در استفاده از تخصص و توان و ظرفیت علمی آنان به کشورهای توسعهیافته مهاجرت میکنند . البته این مشکل از بعد از وقوع جنگجهانی دوم روند پرشتابتری به خود گرفته و جهان سوم صدمات زیادی در این خصوص دیده است.
بهنظر میرسد مهمترین علت فرار مغزها را میتوان مشکلات اقتصادی دانست. پایین بودن میزان درآمد متخصصان و ناتوانی دولت در تامین مالی آنها و نیز نبود تناسب بین میزان سواد و درآمد از مهمترین دلایل مهاجرت نخبگان شمرده میشود.
مهارتها و تخصص متخصصان در اغلب موارد مورد توجه واقع نمیشود و معمولا در مشاغل غیرمرتبط با تخصص خود بهکار گماشته میشوند. بازار نیروی کار ظرفیت و وسعت کافی برای جذب و پوشش دادن نیروی متخصص را دارا نیست.
یک جامعه فقیر بیش از هر عاملی به تخصص نخبگان و متفکران نیازمند است، ولی جامعه توان و ظرفیت استفاده بهینه از این سرمایههای بزرگ خویش را ندارد. ناقص بودن یا نداشتن وجود بیمههای بیکاری و تامین اجتماعی نیز موجب میشود که افراد نسبت به آینده خود مطمئن نبوده و جلای وطن نمایند .
از عوامل غیر اقتصادی میتوان عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی را نام برد که در این گروه قرار میگیرند. ضعف و نقص در موارد زیر موجب خواهد شد تا دامنه مهاجرتها گستردهتر شده و کشور از وجود نیروی انسانی مورد نیاز برای توسعه محروم شود.
۱- نبود امکانات مناسب آموزشی و پژوهشی،
۲- وجود بحران های متعدد مقطعی و نبود امنیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ازجمله مهمترین دلایل تلقی میگردد.
وجود امکانات پیشرفته آموزشی و پژوهشی کشورهای توسعهیافته و برخورداری از فناوریهای نوین اطلاعات و ارتباطات و تمام زیرساختهای لازم برای استفاده از آنها و سرمایهگذاری بسیار زیاد در زمینه تولید دانش و انتقال آن باعث شده که این کشورها نبض جریان اطلاعات را در دست بگیرند و در واقع نخبگان بیشتری به سوی خود جذب نمایند.
نبود آمار دقیق از مهاجرت نخبگان کشور به کشورهای دیگر نیز از مشکلات اساسی برای برنامهریزی برای جلوگیری از خروج سرمایههای کشور است که اگر دولت راهکارهای مناسبی را در پیش نگیرد؛ باز هم لطمات و خسران عظیمی به کشور وارد خواهد شد .
در کشورهای در حالتوسعه(ازجمله ایران) با مهاجرت نخبگان که از بزرگترین تولیدکنندگان اطلاعات به حساب میآیند و با صرف سرمایه ملی کشور تحصیل کردهاند و در مرحله سودآوری از آنها، متاسفانه کشور خود را ترک کردهاند و بنابراین نتایج کارهای علمی و پژوهشی خود را در اختیار جوامع پیشرفته و توسعهیافته قرار میدهند.
در حقیقت سودآوری آنها برای کشورهای توسعهیافته است نه کشورهای خویش. علل بحران فرار مغزها بیشتر به مسایل و مشکلات داخلی و جاذبهها و امکانات کشورهای خارجی مربوط است. این دلایل فهرستوار عبارتند از:
1- بحران بیکاری در کشور مبدأ و امکانات اشتغال در کشور مقصد. همچنین تبعیض در استخدام افراد باتجربه و بامهارت نسبت به افراد غیرمتخصص و کممهارت و نبود احترام نسبت به آنان؛
2- نداشتن امنیت اقتصادی، تورم بالا، درآمد پایین، مشکلات اقتصادی و شکاف بین کشورهای درحال توسعه و توسعهیافته؛
3- بحران فقر و نابرابریهای اجتماعی و شکاف طبقاتی؛
4- نبود توجه سیاستگذاران به منابع انسانی رده بالا و متخصص؛
5- بحران سیستم آموزشی، نداشتن امکانات تحصیلی لازم برای رشد، شکوفایی و بهکارگیری استعدادهای درخشان؛
6- پایین بودن سطح حقوق استادان و متخصصان کشور در مقایسه با تخصصشان؛
7- نارساییهای مالی و اداری در زمینه حقوق و تناسب آن با مدرک؛
8- کمبود امکانات علمی و تخصصی در کشور؛
فرار مغزها یکی از آسیبهای اجتماعی است که پیامدها و آثار سوئی برای کشور مبدأ به دنبال دارد. به نظر میرسد بهمنظور رفع چنین آسیبی که پیامدهای سوئی نیز برای جامعه بهدنبال دارد، توجه و مدنظر قرار دادن این مسئله از سوی مسئولان دولتی ضرورت بسیار دارد.
مهمترین و اصلیترین راهکار برای رفع چنین مسئلهای ارتباط بیشتر با نخبگان خارج از کشور و دعوت مجدد آنها به کشور است. علاوهبر این رفع مشکلات اقتصادی و نیز آموزشی نخبگان از ضرورتهای رفع چنین آسیبی است.
همچنین برای جلوگیری از خروج نخبگان باید مشوقهای متنوعی توسط دولت فراهم شود که میتوان از مواردی مانند؛ تامین نیازهای علمی متخصصان و تامین ثبات اقتصادی، افزایش میزان رضایت شغلی، حفظ حرمت و منزلت اجتماعی، تقویت مالی، بهکارگیری ایشان در امور مدیریتی در سطح کلان کشور و در کل ایجاد انگیزه و تشویق در راس فعالیتهای فرهنگی دولت برای حمایت اساسی از این قشر از جامعه باید در نظر گرفته شود .
دکتر محمد بیدگلی
دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل ایران
استاد فرهیخته اینجا چیزی برای موندن نداره دیگه، اونهایی هم که موندیم و مهاجرت نکردیم نمیتونیم جایی بریم متاسفانه
سلام دوست عزیز
با رفتن فقط مشکل همون شخص از لحاظ مادی حل میشه، جامعه برای پیشرفت به تحصیل کرده های دلسوز نیاز داره.
سلام استاد عزیز؛
برای مسولان کشوری که با اینهمه قدمت تاریخی و کهن میباشد باعث تاسف هست که نتونه نخبه هارو جذب کشور بکنه. واقعا حیفه که این نخبه ها تو ایران متولد بشند بعد به دلیل عدم رسیدگی به انها جذب کشورهای دیگه بشند. بعد مثلا برای یه درمان ساده باید پا به اون کشورها بزاریم که دکترش ایرانی هست. جای بسی تاسف است.
جهانگیری
سلام دوست عزیز ،مسلما ساختار بیمار توان همچین کاری رو نداره. ضمنا قبل از هر چیز خودمون باید دلمون برای جامعه بسوزه و نسبت به توان خودمون کاری برای جامعه انجام بدیم. خیلی از کارها توی اجتماع نیاز به تایید مسئولان یا حمایت اونها نداره.
با سلام و احترام
استاد گرانقدر
راهی پیدا کنید برای تعویض مدیریت پسمانده
در تلوزیون ملی تودیع ریاست جمهوری یه گروه مسئولین بی کفایت که همه خواب بودن را نشان داد و چرا یه سخنران و مدیریت برنامه ریزی سخنرانیها به گونه ای باشد که جهان خواب سردمداران ما را ببیند
بنظرم مسیر تون رو به اون سمت ببرید
و برای همه چالش ایجاد کنید
و مسیر جدید نیاز به همکاری و پشتیبانی دارد
واقعیت های جامعه حال ما رو همه می بینند و قلم نمی زنند
بازنشسته های طبق قانون کار حق ماندن در کشتی سوراخ رو ندارند واضح است که دست و پاگیر شده اند. در ضمن سواد کافی هم ندارند برای احیاء .. البته شجاعت رفتن هم ندارند … فقط جا رو اشغال کردند و جلوی دو تا جوان فعال پر از آرمان و آرزو را گرفته اند
دست انداز هایی هستند که ستون فقرات حرکت را معلول کرده اند با بودنشون
جوان ما اگر نرود چه کند با این باندبازیها و پارتی بازیها و اشنا بازیها
یه مطلب بزارید که ؛ بگذارید مغزهای ما بروند چون کشورهای بیگانه لیاقت آنها را میداند
در کشورهای دیگر کلی ایرانی جوان و نخبه نفر اول صنعت های مختلف هستند در حالیکه کشور خودمون چند تا بازنشسته خسته معلوم نیست در چه فکری هستند اصلا فکری هم دارند …
جسارت بنده رو ببخشید در اظهار نظر ، دردمندی هستم که آرزویم این بود فرزندانم به جایی برسند که مثمر ثمر باشند و با این سیستم مدیریتی آموزش و پرورش که از غار اصحاب کهف هم اگر آمده بود مفیدتر بود چگونه بر آرزویم بمانم .؟
آموزش و پرورشی که حتی قوانین تحصیلی آن سرشار از ایراد است و فریادی به جایی نمیرسد …
سلام ، درست می فرمایید تا ارتباطات فامیلی و باندبازی در کشور باشد و شایستگی و کارآمدی فقط در شعار باشد و نه در عمل متاسفانه شاهد مهاجرت جوانان و نخبگان عزیزمان به خارج از کشور هستیم .
در حکمرانی مدرن آموزش و پرورش را هزینه تلقی نمی کنند بلکه به چشم سرمایه گذاری مد نظر قرار می دهند و متاسفانه سیستم آموزش و پرورش ما دارای مشکلات عدیده ای است که باید تغییرات اساسی در آن صورت پذیرد تا قابلیت خودش را نشان دهد . خروجی ما در حال حاضر با این شرایط خوب نیست .