Home زنان زنان و مشارکت سیاسی ، موانع و راهکارها

زنان و مشارکت سیاسی ، موانع و راهکارها

4
زنان و مشارکت سیاسی ، موانع و راهکارها
یکی از مهمترین مسائل هر جامعه، رشد و توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن می باشد، که به لحاظ اهمیت و اعتبار خاصی که دارد، معمولاً در رأس دستور کار دولت ها قرار می گیرد. امروزه مشارکت سیاسی از جمله اموری است که از سوی محافل روشنفکری بسیار مورد توجه قرار گرفته و از آن به عنوان یکی از مهمترین شاخصه های توسعه یاد می‏شود.
مشارکت سیاسی فرایندی است که افراد و اشخاص با حضور فعال و آگاهانه به عنوان عضوی از جامعه در صحنه سیاسی و اجتماعی نقش محوله را ایفا می‌نمایند. سابقه موضوع مشارکت در عرصه سیاست عمری به قدمت تاریخ دارد. ارسطو در طبقه‏ بندی معروف خود از نظام‏های سیاسی، معیار اول آن را مشارکت کمتر یا بیشتر افراد در اخذ تصمیم سیاسی می دانست.
اما مشارکت به مفهومی که امروزه کم و بیش متداول است، در زندگی جوامع انسانی پدیده‏ای جدید محسوب می‏شود. تا یکی دو قرن پیش در اروپا، حق مشارکت در تصمیم‏گیری‏های سیاسی به گروه کوچکی از مردم که دارای امتیازات خانوادگی، ثروت و قدرت بودند، تعلّق داشت.
در پی انقلاب صنعتی، ظهور عصر روشنگری ( رنسانس ) و ارائه آراء و عقاید اندیشمندان و فیلسوفان اروپایی مانند جان لاک، ژان ژاک روسو و منتسکیو درباره دولت، حکومت‏های مشروطه و دموکراسی کامل که همه در برابر حکومت‏های فئودالی مطلقه اروپایی پدیدار شدند، زمینه‏های مشارکت مردمی بوجود آمدند. مشارکت، که بدین‏سان از اروپا آغاز شد، امروزه یک پدیده همگانی و مفهومی ارزشمند در مقیاس جهانی و از جمله مهم‏ترین مسائلی است که نظام‏های سیاسی به شکل های گوناگون با آن رو به رو هستند.
زنان به عنوان بخش مهمی از پیکر جامعه، حامل بار سنگین مسئولیت های خانوادگی و اجتماعی هستند و دوشادوش مردان می توانند در صحنه های گوناگون حضور یابند. در فرایند مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان عواملی چند مؤثر هستند که از جمله می توان به میزان سواد و آگاهی اجتماعی و سیاسی ، سن، درک صحیح از جامعه و مردم، اطلاعات ، آموزش و ارتباطات اشاره نمود.
مسئله مهم و قابل توجه در فرآیند مشارکت سیاسی و اجتماعی جامعه‌پذیری سیاسی است. جامعه‌پذیری سیاسی فرایند مستمر یادگیری است که به موجب آن افراد ضمن آشناشدن با نظام سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف و نقش‌های خویش در جامعه پی می‌برند.
مسأله مهم دیگر، این است که امکانات، شرایط و زمینه های لازم برای فعالیتهای سیاسی و اجتماعی زنان در قالب احزاب سیاسی و وسایل و امکانات فعالیتهای ورزشی زنان در ابعاد داخلی و خارجی و بین الملل باید فراهم شود تا روحیه جمعی زنان تقویت گردد.
همچنین ایجاد فرصتهای مناسب برای حضور بانوان در صحنه های مختلف علمی مثل دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی، کارخانه ها و سایر کارها و فعالیتهای اجتماعی متناسب با وضعیت روحی و جسمی آنها، می تواند انگیزه های لازم برای افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را فراهم نماید.
البته باید توجه داشت آنچه که در مؤثر واقع شدن این اوامر برای افزایش و گسترش مشارکت زنان در جامعه اهمیت دارد این است که ضرورت حضور فعالانه و مشارکت سیاسی و اجتماعی آنان در فرهنگ عمومی جامعه وارد شود و در قالب یک باور فرهنگی درآید و از طرف دیگر زمینه های انحرافات، باورهای غلط و منفی، برداشتهای شخصی و سلیقه ای نسبت به فرایند مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه از بین برود و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه نهادینه شود . به نظر می رسد که عدم حضور موثر زنان در طول تاریخ وجود باورها و سلائق غلط و قوانین دست و پاگیر حکومت ها ست که مانع بروز خلاقیت های این قشر عظیم شده است .
اگر زنان به تناسب امکاناتی که فضای فکری جامعه، نظام آموزشی، فرهنگ سیاسی و فرهنگی خانواده در اختیار آن‌ها می‌‌گذارند به کشف استعدادها، ارتقاء اعتماد به نفس، تفکر و عادت به فکر کردن و اعتلای شخصیت خود بپردازند، طبیعی است که زمینه‌های مناسب تری برای مشارکت سیاسی و اجتماعی‌شان فراهم می‌شود.
در زمان ما ، بهترین خدمتی که مردان می توانند به زنان اجتماع خود عطا کنند ، این است که کمتر در باره زنان حرف بزنند و این فرصت و ابتکار عمل را به خود آنان واگذار کنند و همچنین بستری جهت فراهم شدن حضور و مشارکت بدون مانع ایشان فراهم نمایند تا در دید آنان و در دید تمام جهان ، نیک اندیش و درست کردار و موثر جلوه کنند.

دکتر محمد بیدگلی

دکترای علوم سیاسی و کارشناس مسائل ایران

4 COMMENTS

LEAVE A REPLY

Please enter your comment!
Please enter your name here