بیگانه اگر وفا كند خويش من است/ گرگی که مرا شیر دهد ميش من است
گزارش: هوارد باسکرویل، زاده دهم آوریل 1885 در (پلت شمالی نبراسكا) معلم آمریکایی، در پاییز 1907 جهت تدریس تاریخ به تبریز وارد میشود.
ورود او به ایران مقارن با دورهای بوده که محمدعلی شاه در تهران مجلس را به توپ بسته و اساس مشروطیت را برچیده و دوره استبداد صغیر را در ایران حاکم کرده است.
در همان دوران، مردم تبریز به رهبری ستارخان و باقرخان برای اعاده مشروطیت به پا خاسته و بهدنبال آن، نیروهای طرفدار شاه قاجار، اقدام به محاصره تبریز میکنند.
پس از 11ماه محاصره و بر اثر کمبود دارو و غذا، دستهای در تبریز به نام فوج نجات به رهبری باسکرویل، برای شکستن محاصره تشکیل میشود. باسکرویل که دوره سربازی را در آمریکا دیده بوده، به قول خود بهجای نقالی تاریخ مردگان، تصمیم میگیرد، مشق نظامی به جوانان بیاموزد.
در همین ایام مرگ سیدحسین شریفزاده دوست و یار باسکرویل چنان او را منقلب میکند که در جواب همسر کنسول آمریکا در تبریز که از او خواسته بود از صف مشروطه خواهان جدا شود، ضمن پس دادن پاسپورتش میگوید: تنها فرق من با این مردم، زادگاهم هست و این فرق بزرگی نیست.
متاسفانه در جریان نبردی که در شام غازان تبریز بین گروه نجات به رهبری باسکرویل و محاصره کنندگان به وقوع میپیوندد، باسکرویل بر اثر گلولهای که به سینهاش اصابت میکند، کشته میشود. پس از مرگ وی، مراسم تشييع جنازهای با حضور گسترده مردم در تبریز برگزار میشود که به گفته آلبرت چارلز راتیسلاو، کنسول وقت انگلیس در تبریز، مراسمی بسیار تاثیرگذار میشود.
چندی بعد، ستارخان، تفنگ باسکرویل را که در هنگام کشته شدنش در دست داشته، با حک کردن نام و تاريخ کشته شدنش در پرچم ایران پیچیده برای خانوادهاش در آمریکا میفرستد.
بعدها مجسمه نیمتنهای از او ساخته و در خانه مشروطه تبریز نصب میکنند. عدهای از آمریکا پیشنهاد میکنند 19 آوريل سالروز کشته شدن هوارد با سکرویل را بهعنوان روز دوستی ایرانیان و آمریکاییها بنامند.
پس از آن برخی علاقهمندان ناشناس بهطور متناوب سنگمزار، وی را در گورستان آشوری های تبریز با گلهای زرد و تازه تزئين میکنند.
من درمورد آمریکایی دیگری که کودتای 28 مرداد 32 را بر ما تحمیل کرد به اندازه کافی در مطبوعات ایران بهویژه در مجله گزارش نوشتهام دیگر نمیخواهم عقدهگشایی کرده و شما را ناراحت کنم، اما امروز با کمال ادب روی سخن کوتاه من به عنوان قدیمیترین روزنامه نگار کشور کهنسال ایران با رئیس جمهور فعلی آمریکا است که سکان چنین کشور پهناوری را بهعهده گرفتهاند و آن این است که آیا درست است که به خاطر پارهای اختلافات که با مقامات مملکت ما دارید آن رابطه عاطفی بین دو ملت را که در تاریخ تمامی دوران در کشورهای جهان بینظیر است نادیده بگیرید.
آیا سزاوار است پدران ما و مادرانی که فرزندانشان را با اشک و آه روانه کشور شما کردهاند و در آنجا پس از تحصیلات عالیه مانند آقای ماکان دلرحیم که بعد از خدمات مهمی که به آن کشور نموده اکنون در مقام معاونت وزارت دادگستری مشغول خدمات مهم است از دیدار آنها محروم باشند؟ اینها را من برای خودم نمیگویم برای صدها مادران و پدران پیر و خواهران و برادرانی میگویم که دستور ران و پدران پیر و خواهران و برادرانی میگویم که دستور جنابعالی مانع دیدار عزیزانشان گردیده؟
توصیه دیگر من به عنوان قدیمی ترین روزنامه نگار غیر وابسته ایران به جنابعالی این است که بیایید مسائل فیمابین دو کشور را دوستانه حل کنید و مانند پاسکرویل نام نیکی برای خود یادگار بگذارید.
اسماعيل رزم آسا۔ پیر مطبوعات ایران